هر آدمی گرگ خودش را دارد / خروجی اضطراری

 

در میان حیوانات وحشی از شیر، ببر، پلنگ و … به سیرک دنیای آدم‌ها آمدند، نعره کشیدند و دندان نشان دادند و بعد از شنیدن ضربه شلاق به زمین از توی حلقه آتش پریدند و آخرسر در پی خمیازه‌های مکرر ملال در گوشه و کنار بازار مکاره زندگی جان دادند. در این میان اما فقط گرگ بود که در سیرک دنیای آدم‌ها نیامد؛ یعنی این جسارت و اطمینان نبود که رام کننده‌ای به خودش بگوید گرگی را می‌آورم و او را از حلقه آتش خواهم گذراند. گرگ پای فردیت خود مانده است، درندگی و تنهایی راه را برای همه رام کنندگان بسته است.

گرگ بیابان هرمان هسه که خود اوست در روایت زندگی آقای هاری هالر اصلا در سیرک این دنیای آدمها به دنیا آمده است و در دوگانگی تن دادن به غرایز و شهوات یا زندگی قدسی و روحانی سرگردان است. هسه گرگ بیابان وجودش را در میانه دو جنگ جهانی نوشته است .جنگی با تمام رنج هایش پایان یافته و اما او جنگ با خودش را آغاز کرده است . آن چه او به جنگ آن رفته است و از آن نفرت دارد البته تنها زاده جنگ نیست بلکه زاده آن چیزی است که جنگ نیز زاده آن است. زندگی فاقد معنا، لغتی که او بارها اگر چه گاهی از سر تحسین و گاه در نهایت انزجار آن را می گوید زندگی بورژوایی و خرده بورژوایی است. این معنایی که او در سال ۱۹۲۶ عمیقا می شکافد محصول دو قرن ماضی اروپاییان است . قرون ۱۸ و ۱۹ که محصولی خشک و بی روح از انسان ساختند. انسانی در حد یک مجموعه کنش ها و واکنش های شیمیایی و فیزیکی . اما هسه و گرگ بیابان وجودش ، پس از نیچه به قطع و به تاثیر از او سرگردان و پریشان خاطر به دنبال معنایی است که به دست نمی آید و لحظه با شکوه مرگ را برای خودش در زمانی اختیار می کند. نگفته نماند که جنگ جهانی اول معنای زندگی را برای هنرمندان و فرهیختگان اروپا از میان برده بود چرا که مرگ به نازلترین سکه در کاسه هر آدمی می افتاد. مرگ دست جمعی و مرگ گروهی . مرگ با بمب های شیمیایی و…. آن همه مرگ ارزان زندگی را مبتذل می کرد و گرگ های بیابان را برآن می داشت تا بیندیشند که اختیار آدمی برای انتخاب کجاست. « انسان یک خلقت کامل نیست ، بلکه هنوز در مبارزه برای رسیدن به معنا است ». در دهلیز مالیخولیای هاری هالر که به قلب تاریک جهان قدم می گذارد ، هرمینه هم وجود دارد ، نسلی که از پس او می آیند. جنگ و موسیقی جاز و مرگ و رقص را با هم دارند. سفر این نسل اگر چه در کام جنگ جهانی دوم به تلخی نشست اما سفری است که تا این روزها ادامه یافته است.

این یادداشت در هفته نامه کرگدن دوره جدید شماره شانزدهم منتشر شد. 

حسین قره 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *