بایگانی برچسب: حسین علیزاده ، نشان شوالیه دولت فرانسه

حسین علیزاده «باربد تار »بدون نشان شوالیه / کار سختی که حسین علیزاده کرد

alizadeh.jpg1خبرآنلاین حسین قره : حسین علیزاده در مرز سختی ایستاد ، مرزی که می خواست احترام ملت ایران به او، و احترام خودش به ملت ایران را حفظ کند. حافظ آبروی سرزمینش باشد بی آن که به لطف ملتی دیگر بی اعتنایی کرده باشد. این چنین بود که دست های ملت ایران را بهترین نشان دانست که برشانه اش نشسته اند و در دلش خانه کرده اند . « باربد» موسیقی ایران که در کلاه اندیشه اش هزار یک نغمه دارد می دانست که در این روزها تصمیمش بسیار تبعات خواهد داشت. چه برای آنان که این نشان را گرفته اند ، چه برای آن که خواهند گرفت . اما او مسئولیت خودش را داشت ، و در میان بزرگان یکی باید به کیایی و مهتری سرزمین خود که از من و تو و اوی گوشت و پوست خون دار و زنده که آثارش را مخاطب هستیم ، بسنده می کرد و افتخار . درمیان هیاهوهای امروز جهان علیزاده تصمیم گرفت به من و شما احترام بگذارد و پاس بدارد حرمت ما را که حرمت او را نگه داشته ایم . او حرمت گذاشت به همه نیکان سازشش که در همه مصائب تلخ تاریخ آن را زمین نگذاشتند تا آن شور و احساس و شادی و طرب تا غم نازک و خیال انگیز و ترس و یاس و اضطراب تاخت و تاز بیگانگان را به بیان نوا و ترنم و به دستان با کفایت او ( و اندکی از بزرگان هم شان او ) سپرده اند، و علیزاده با آن شور وشیدایی‌اش به کندوکاو پرداخت و آن چه همیشه با ما بوده است را به زبان سازش (سازهایش) تصویر کند . ادامه‌ی خواندن

به نام حسین علیزاده قناعت می کنم / نامه علیزاده در امتناع از پذیرفتن نشان شوالیه

Alizadehاستاد حسین علیزاده طی نامه ای دلایل امتناع از گرفتن نشان شوالیه دولت فرانسه را اعلام کرد که به این شرح است : «به نام آن‌که هنر را آفرید. شاید نوشتن این نامه، دشوارترین و زیباترین لحظه عمرم را رقم می‌زند. از روزهایی دور، از کوچه پس کوچه‌های خیابان خیام تا دبستان حافظ. از خیابان خواجه نظام‌الملک تا هنرستان موسیقی. از خیابان درختی تا مسیر دانشگاه تهران، از مسیری تا مسیری سیر شد… از صدها کوچه و شهر و دیار گذشتم اما به شوق هفت شهر عشق در خم کوچه‌ای به انتظار ماندم و می‌مانم. چه با شکوه است یاد مادرم و یاد پدرم که برایم خودآموز عشق‌اند، و چه باشکوه است ستایش آموزگارانی که واژه مقدس هنر را در من دمیدند. سال‌هاست به پاس حق‌شناسی‌شان دل می نوازم و چه بزرگ مردمی که دل می‌دهند، می‌سازند و می‌پرورانند هنرمندشان را. هنر فراتر از هر مرزی حکایتی است آشنا برای هر انسان. پیام‌آور عشق ، صلح، دوستی، برادری و برابری. نقشی است تا ابد برای هر دلی که می‌تپد در دیار من و دیاری دگر. هنرمند در دیار خود ساخته می‌شود تا بپروراند جهانی را. موسیقی کهن ایران، طنین تاریخ مردمی است باشکوه. عشق، شجاعت و ایثار از تک تک نغمه‌هایش جاری است. و افتخار واژه‌ای‌ست که مردم به هنرمند هدیه می‌دهند؛ همان‌طور که ما به هنرمندان بزرگ خود و جهان افتخار می‌کنیم، مردم هنردوست جهان نیز به بزرگان ما افتخار می‌کنند. مرا مردم هنردوست و هموطنان عزیز و بزرگم بارها به اوج افتخار رسانده‌اند. افتخاری که در بلندای وجود و در دستان گرمشان بود و حالا… نغمه عشق و محبت و سپاس از دیاری دگر با عنوان و معنی خاص. نه در ستایش من، بلکه در ستایش هنر و هنرمند و چه زیباست نام ایران بر بال هنر، در پرواز از دیاری به دیاری و از مردمی به مردمی. اگر سیاهی جنگ و کینه و نابرابری در دنیای قدرت حاکم است، نغمه‌های عشق در دل مردم جهان فراتر و با قدرتی جاودانه نیز حاکم است. اگر سفیر سیاسی و فرهنگی کشور فرانسه، هدیه ملت با فرهنگ فرانسه را به سینه هنرمندان بزرگ ما نصب می‌کند، آن‌را ارج می نهیم و ما نیز ستایش می‌کنیم ستارگان پر افتخار تاریخ خود را شاید اگر در دیار ما توجه و درک از هنر والای موسیقی همان‌طور که نزد مردم است، نزد مسئولان – که باید خدمتگ‌زاران تاریخ و فرهنگ و هنر باشند- می‌بود، یک هدیه و عنوان غیر خودی این همه انعکاس نداشت. وقتی در فضای هنری نور کافی نباشد، چراغی کوچک خورشید می شود. اما من ضمن قدردانی از مسئولین کشور و سفارت فرانسه، به احترام مردم هنرپرور و هنردوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده، تا آخر عمر به آن پیشوند یا پسوندی نخواهم افزود. در آخر ضمن تبریک به تمام بزرگان ایران و جهان که نشان با ارزش شوالیه را دریافت کرده‌اند، خود را بی‌نیاز از دریافت هر نشانی دانسته، همچنان اندر خم کوی دوست و به شوق عشق تا آخر عمر خواهم ایستاد. با سپاس از تمام مردم هنردوست ایران و جهان.»