تریلوژی (تراژدی سهگانه) افسانههای تبای «سوفوکل» درباره ادیب پادشاه تِب با نمایشنامه آنتیگونه تمام میشود. دو نمایشنامه تراژیک دیگر به زندگی و رنج بردن از گره کور تقدیر، سرنوشت زشت و مرگ ادیپ پرداخته است.
سوفوکل این سهگانه را در ۲هزار و ۵۰۰ سال پیش خلق کرد. نمایشنامه آنتیگونه ازاینقرار است؛ کرئون که بعد از ادیپ پادشاه است، حکم کرده که کسی حق ندارد نعش پولونیکس بردار آنتیگونه را دفن کند چرا که خائن است. آنتیگونه این حکم را بهحق نمیداند و درنهایت برادرش را به خاک میسپارد، کرئون خشمگین حکم میکند تا آنتیگونه را در غاری زندهبهگور کنند، ترسیاس پیشگو به کرئون میگوید که خدایان از رفتار او ناخشنودند و قربانیهای شهر تب را نخواهند پذیرفت و… کرئون میپذیرد تا او را آزاد کند اما آنتیگونه خود را به دار آویخته است و… در اثر این مرگ پسر کرئون که عاشق آنتیگونه است خود را میکشد و … مرگ تا پایان تراژدی حاکم صحنه است.
سوفوکل در روایت اسطورهای که در زمانه او هنوز زنده است به مسئله تقدیر و تقویم زندگی ما بر اساس آن میپردازد. خدایان سرنوشت بدفرجامی را برای خانواده لائوس(پدر ادیپ) رقمزدهاند و اینان از این بخت و اقبال مقدر راه فراری ندارند. سوفوکل آنچه خدایان مقدر کردهاند را برجسته میکند و تلاش آدمیان برای فرار از این تقدیر را شکل داده و میسازد. اینکه در بستر تقدیر و اجرای آن آدمها چه کنشی دارند و چه نقشههایی را برای مواجهه با سرنوشت میکشند و مییابند را نگاه کرده و روایت میکند. سوفوکل در نمایشنامه دلسوزانه در کنار آنتیگونه میماند و با دیالوگهای او با خواهرش ایسمنه برای گونه انسان که اینگونه در پنجه خود و خدایان گرفتارند، دل میسوزاند.
در روزگار ما که تقدیر و خواست خدایان بلااثر شده و دیگر با شلاقهایشان بر آسمان وجود ما ضربه نمیزنند تا باران مصیبت در زندگی ما ببارد، ادیپ و آنتیگونه از طالع نحس خلاص شدهاند. امروز این نمایشنامه یا در بستر روانشناسی تحلیلشده و به صحنه میآیند یا در بستر منازعه قدرت تاویل شده و روایت میشوند.
اجرای آنتیگون( آنتیگون لفظ فرانسه آنتیگونه یونانی است. علی راضی کارگردان ایرانی است که در فرانسه کار میکند) علی راضی که چندی پیش در سالن استاد سمندریان مجموعه تماشاخانه ایرانشهر به صحنه رفت از جنس تحلیل دوم است. علی راضی با برداشتی آزاد از نمایشنامه آنتیگون که «ژان آنوی» بر اساس نمایشنامه سوفوکل نوشته است، نمایشی را به صحنه میبرد که وامدار تحلیلی سیاسی از رابطه کرئون بهعنوان صاحب قدرت و واضع قانون در مقابل آنتیگون بهعنوان مخالف سیاسی قوانین وضعشده است.
در لفظ و در تایپوگرافی بروشور و… طراح اصرار دارد تا آنتیگون را آنتیتز یا نیروی مخالف در مقابل تز یا کرئون قرار دهد. به عبارتی با آنتیگون و آنتیتز بازی میکند، میخواهد تا مخاطب در گوشه ذهنش داشته باشد که آنتیگون، آنتیتز قدرت بدون حسابوکتاب کرئون است و او میتواند همچون یک قهرمان با نافرمانی مدنی موجب اضمحلال کرئون و قدرت او شود. روایت علی راضی صد درصد سیاسی است و در این روایت تلاشی برای پردهپوشی ندارد. قطعاً آنتیگون علی راضی در دسته تئاتر سیاسی قرار میگیرد. قدرت سیاسیای که در لایههایی از پوپولیست پروار شده است. سخنرانیهای مطول که انعکاسهای بسیاری با بسامد هیچ دارند. انتخاب صابر ابر بهعنوان بازیگر نقش کرئون با توجه بهاندازه و قد و آکساسوارهای صحنه ازجمله پرده سفید یا خرک ژیمناستیک که در وسط صحنه برای سخنرانیهای کرئون قرارگرفته است، همه درصدد آن است که به لحاظ بصری نشان دهد که رابطه قدرت با شخصیت کرئون رابطه نامتوازن با قدرت است. کرئون حتی نمیتواند ردای قرمزی که به تن دارد را کنترل کند چیزی که به تن او زار میزند و قواره نیست.
از تحلیل ساختاری اثر که بگذریم، درباره طراحی صحنه، بازیگری و میزانسن ها باید گفت، کار علی راضی اقناعکننده و جذاب نبود. او آنقدر در القا مفهوم سیاسی اثر به مخاطب غرق است که توجهی به ابزارهای قدرتبخش نمایش ندارد. درصحنهپردازی بهغیراز یکی دو مفهوم که با ابزار صحنه به مخاطب انتقال مییابد، هیچ خلاقیت دیگری دراثر چشمنواز و نمایشی نیست. بعضی از آکساسوارها زیادی اغراقآمیز است؛ مثلا وجود بشکه نفت که آنتیگون را بعد از مرگ به آن میاندازند که به لحاظ بصری و نشانهشناسی به دنبال آن است تا به مخاطب نشان دهد کرئون و قدرتش به نفت وابسته است، بسیار رو و سطحی و حتی غیرحرفهای است و از این دست بسیار است. درنهایت اجرای این ایده که یک قهرمان میتواند قدرت را به اضمحلال برساند، حرف کهنه و تجربهشدهای در تاریخ است که همچون تراژدی آنتیگونه پایان خوشی ندارد. قهرمانهایی از این دست به درد موزه تاریخ میخورند و تغییرات آنها تاریخ را تلختر کردهاست، با هیچ ادعای روشنفکرانهای هم نمیشود این قهرمانها را دوباره به تاریخ فروخت.
حسین قره/ منتشر شده در هفتهنامه کرگدن