گام غزل‌بانو به قصیده بی پایان مرگ

سیمین بهبهانی سیمین بهبهانی پیرغزل‌سرایان در ۸۷ سالگی با همه فرازها و فرودها ، سخت‌ها و خوشی‌ها ، سخت‌گیریها و دلیری‌ها دستش از جهان کوتاه شد و روی در نقاب خاک کشید. بی گمان تا انسان هست بسیاری از غزل‌های او گریبان احساس وعواطف و… را خواهد گرفت . از جمله این غزل که با هم می خوانیم :
دلم گرفته ای دوست! هوای گریه با من
گر از قفس گریزم، کجا روم  کجا  من؟
کجا روم، که راهی به گلشنی ندانم
که دیده بر گشودم به کنج تنگنا، من
نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها  من
ز من هرآنکه او دور  چو دل به سینه نزدیک
به من هر آنکه نزدیک  از او جدا  جدا  من
نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا من
ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ که زنده ام چرا من؟
ستاره ها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته  ای دوست! هوای گریه با من …
یادش گرامی

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *