روسیه با پاهای کشیده یخزدهاش در آسیا و سری گرم شده در کافهها و میخانههای اروپا پیچیدهترین موقعیتهای تاریخی و ادبی را به وجود آورده است. مردمانی که برای مقابله با یخزدگی خون در رگهایشان نیمی از دهلیزهای قلبشان را به کلیسای ارتدکس و تزارها دادهاند و نیمهی دیگر حفره قلبشان را به بلشویکها و آنارشیستها.
بایگانی دسته: دیگران
مصطفی ملکیان : هنر روحیه صلح را افزایش می دهد
استاد فلسفه اخلاق گفت: هنر منجر به افزایش روحیه صلح می شود. سر و کار داشتن هنر با سه عنصر زیبایی، تخیل و خلاقیت، هنرمندان را به سمت صلح و آشتی هدایت می کند.مصطفی ملکیان در نشست تخصصی هنر و صلح که در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد، درباره خدمتی که هنر به صلح می تواند داشته باشد، گفت: در زبان فارسی صلح به هفت معنای مختلف در نوشته ها به کار می رود و خوانندگان نیز به یکی از این هفت معنا صلح را می فهمند. وی از میان این هفت معنا، تنها چهار معنایی را توضیح داد که در ربط و نسبت هنر با صلح می تواند مراد باشد. ادامهی خواندن
به مردم بدهکاریم
گفتگو روزنامه شرق با عباس جوانمرد
هیچ کلامی روشنتر از بیان عباس جوانمرد در کتاب «غبار منیت پدرخوانده» نیست که مینویسد: «ما در دوران جوانی، وقتی که از روند تئاتری فرسوده، تقلیدی، درهم و ناهمگون آن دوره به ستوه آمده بودیم و با اشتیاق به دنبال راه چارهای میگشتیم، همیشه با خود میگفتیم اگر فعالان تئاتری گذشته ما، یعنی شیفتگانی چون ظهیرالدینی، کرمانشاهی، نصر، رفیع حالتی، خیرخواه، گرمسیری، نوشین و… هریک نقطهنظرها و خواستهای آرمانی خود را همراه با نتایج تجربی خود به رشته تحریر درآورده بودند، چقدر کار ما سهل و بارمان سبکتر میشد. لااقل اینک سکویی زیر پایمان بود که رویش بایستیم، دستکم آنها مسائل و بغرنجیهای راه را یافته و نشان داده بودند».
نسلی که عباس جوانمرد متعلق به آن بود، رسالتش را به انجام رساند. به قول خودش آنها زندگیشان را کردند و امروز ما متأسفانه سکویی که آنها ساختند را از زیر پایمان کشیدهایم تا باز در این شرایط باید باور کنیم که شنیدن و تکرار شنیدن تجربیات نسلی که از آن به دوره طلایی یاد میکنیم، ضروری مینماید. گذشتهای که باید یک بار دیگر شنیده، خوانده و لاجرم بدیهی است که باید به تعمق اندیشه شود. ادامهی خواندن
تلخنامه (بدون شرح)
دست نوشت بهرام بیضایی بر «گُزارشِ اَرداویراف»
بَر اَرداویراف چه گُذَشت! شادرَوان اَدیب بیضایی کاشانی- عَمِّ شاعر و نادیدهاَم – دَفترچهی شعرِ طنزی به نامِ خوابْنامه داشت که مُنتَشر شُده؛ و دَر آن شاعر دَر خواب به آن جهان میرَفت و دَر شلوغیِ آن عالَمِ سَرگَشتگی بَرخی هَمشَهریانِ ناتُوی خُود را میدید دَر کارِ بَرداشتَن کُلاه از سَرِ هَم! و پِدَرِ شاعرَم که کارمَندِ ادارهی کُلِّ ثبتِ اَسناد و املاک بود، دَفترچهی نثرِ طنزی داشت بِه نامِ ثبتِ عالَمِ آخِرَت که منتشر نَشُده؛ دَربارهی کارمَندِ دولتی که اَسناد پهنهی جهانِ دیگر مینِوشت؛ و زَمینهای بِهشت را بِه نامِ اولیا و زمینهای دوزَخ را به نام اَشقیا سَند میزَد! از هَمهی گَشتنامههای جهانگردان، گَشتِ آن جهان پیشینهی کُهَنتَری دارد؛ دَر اساطیر کُهَن ایشتَر به جهان زیرین میرَفت برای بازآوَردَنِ دُموزی؛ گیلگَمِش به مَرز دُو جهان میرَفت پِیِ دیدَنِ انکیدو و پُرسیدَنِ رازِ جهانِ مَرگ؛ ئورفِه به مَرگِستان میرَفت تا ئوریدیس را بازآوَرَد، و نیز دِمِتِر میرَفت به بازآوَردَنِ دُختَرَش کُر! در چین و هند نیز برای دانِستَن سَرنِوشتِ پَس از مَرگِ کَسی به آن جهان میرَوَند. ادامهی خواندن