هارون یشایایی، از اتفاقات، «هامون»، «اجارهنشینها» و شخصیت خسرو شکیبایی و نحوه تهیه این فیلمها میگوید.
ادامهی خواندن
هارون یشایایی، از اتفاقات، «هامون»، «اجارهنشینها» و شخصیت خسرو شکیبایی و نحوه تهیه این فیلمها میگوید.
ادامهی خواندنجواد نوروزبیگی یکی از پرکارترین تهیهکنندگان سینمای ایران است که در پرونده کاریش همه ژانر و گونهای دیده میشود، کارگردانانی با او فیلم کمدی ساختهاند، بعضی سینمای تجربی و هنری را با تهیهکنندگی او تجربه کردهاند، او هم فیلم اجتماعی و هم فیلم با رگههای سیاسی در کارنامه کاری دارد، هم کار در سینمای وحشت کرده و هم کار در سینمای کودک. او با این تجربه در سینما تأکید دارد سینما با تنوع در ساخت زنده میماند، سینمای انحصاری با یک سلیقه معلوم و تعداد مشخصی سینماگرِ دستچین شده بهجایی نخواهد رسید.
ادامهی خواندنرئیس انجمن علمی جراحان قلب ایران گفت: «در حال حاضر ما ۲۳۰ الی ۲۴۰ جراح قلب داریم اما پیشبینی میکنم که در سال ۱۴۰۷ یا ۱۴۰۸ این بحران خودش را بیشتر نشان دهد بهطوریکه صفهای بسیار طولانی برای نوبت عمل خواهیم داشت و یا مراجعه بیماران، به کشورهای خارجی ایجاد میشود.»
ادامهی خواندنطنز مسئله پیچیدهای است که خیلی جدی گرفته نشده است اگر در کوچه و بازار هرکسی هر کاری بکند که دیگران بخندند و بعد بخواهند به آنطرف لقب فاخر بدهند ، میگویند طنزپرداز(!) است.
تصویر در حوالی طنز با ابوالفضل زرویی نصرآباد
مشکل اصلی طنز، نداشتن تعریف است ، آنهم در مملکتی که مردمش سخت میخندند در گفتگو با ناصر زرویی نصرآباد ، رئیس دفتر طنز حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به مسائل بنیادی طنز و نخندیدن پرداختهایم که میخوانید و نمیخندید. ادامهی خواندن
گفتگو روزنامه شرق با عباس جوانمرد
هیچ کلامی روشنتر از بیان عباس جوانمرد در کتاب «غبار منیت پدرخوانده» نیست که مینویسد: «ما در دوران جوانی، وقتی که از روند تئاتری فرسوده، تقلیدی، درهم و ناهمگون آن دوره به ستوه آمده بودیم و با اشتیاق به دنبال راه چارهای میگشتیم، همیشه با خود میگفتیم اگر فعالان تئاتری گذشته ما، یعنی شیفتگانی چون ظهیرالدینی، کرمانشاهی، نصر، رفیع حالتی، خیرخواه، گرمسیری، نوشین و… هریک نقطهنظرها و خواستهای آرمانی خود را همراه با نتایج تجربی خود به رشته تحریر درآورده بودند، چقدر کار ما سهل و بارمان سبکتر میشد. لااقل اینک سکویی زیر پایمان بود که رویش بایستیم، دستکم آنها مسائل و بغرنجیهای راه را یافته و نشان داده بودند».
نسلی که عباس جوانمرد متعلق به آن بود، رسالتش را به انجام رساند. به قول خودش آنها زندگیشان را کردند و امروز ما متأسفانه سکویی که آنها ساختند را از زیر پایمان کشیدهایم تا باز در این شرایط باید باور کنیم که شنیدن و تکرار شنیدن تجربیات نسلی که از آن به دوره طلایی یاد میکنیم، ضروری مینماید. گذشتهای که باید یک بار دیگر شنیده، خوانده و لاجرم بدیهی است که باید به تعمق اندیشه شود. ادامهی خواندن