بایگانی دسته: تئاتر

بهرام بیضایی

بهرام بیضایی راوی زنان، اسطوره و تاریخ

حسین قره: در زمانه‌ای که مردان با دشنه در مفهوم رفاقت و نامردی خلاصه می‌شدند و سینما را لوطی و طوطی‌ها، قمه‌کش‌ها و قداره‌بندها به دست گرفته زیرگذر و چهارسوق را می‌بستند، او زنانی را خلق کرد که پرسش داشتند و به دنبال دانایی چراغ به دست گرفته بودند.

ادامه‌ی خواندن

روایت درهم‌تنیده عشق و جادو؛ قدرت و خرافه/ نگاهی به نمایش «دریاچه قو» اثر رضا صابری

رضا صابری استادی است که چراغ تئاتر شهرستان را عمری است با تمام سختی و دشواری زنده نگه‌داشته و استاندارد کارهایش ملی و گاه فراتر از آن است. مردی که بیش از ۵ دهه بی‌وقفه زندگی و کارش تئاتر است .

ادامه‌ی خواندن

فرش قرمز ابتذال روی خط خون/نگاهی به نمایش «هیچ‌چیز جدی نیست»

نمایش «هیچ‌چیز جدی نیست» که این روزها در سالن استاد سمندریان مجموعه تئاتر ایرانشهر اجرا می‌شود کاری از «مسعود دلخواه» است بر اساس نمایشنامه‌ای از «رچ اورلاف». اثری که نگاهی نقادانه و موشکافانه به موقعیت هنر امروز دارد. آدم‌های در خود گرفتار با ساختار بیمار هنر تجاری درمانده وامانده از آنچه شکوفایی انسانی است، شده‌اند. معطل‌مانده در تعاریف غلط و بد فهمیده شده و ….
نمایش «هیچ‌چیز جدی نیست» اگرچه بافتی کمدی دارد اما در ذات و جان‌مایه اثری تلخ و دردناک است. این اثر به‌واقع تصویری از انسان امروز است که در موقعیتی میانه کمدی تراژیک و یا تراژدی کمیک (گروتسک) گیرکرده است.

ادامه‌ی خواندن

کشتار روزمرگی در جمعه کشدار

«جمعه مثل یک سال می­مونه صبحش مث بهاره، ظهرش مث تابستون، عصرش پاییز و غروبش زمستون» این تکه از دیالوگ مرد دوچرخه‌ساز، جان‌مایه نمایش «جمعه‌­کشی» است. جمعه‌ها تمام نمی‌شوند و لحظه‌لحظه‌اش تکرار می‌شود.

ادامه‌ی خواندن

اقتباس به چه باید وفادار باشد؟


رضا ثروتی، این بار سراغ رمان «جنایت و مکافات» رفته و آن را بازنویسی، طراحی و کارگردانی کرده و در تالار وحدت به صحنه برده است. این تجربه رضا ثروتی، تجربه موفقی نیست چراکه او در تبدیل، اقتباس، آدابته یا هر اسمی که می‌خواهید رویش بگذارید، موفق نیست. برای اقتباس صحنه‌ای از یک رمان جاندار، مهم این است شما کجای ماجرا ایستاده‌اید و چه می‌خواهید از دل آن اثر بیرون بکشید.

جنایت و مکافات
ادامه‌ی خواندن