امروز زادروز «نیما یوشیج» شاعر بلندآوازه ایرانی است. در این یادداشت کوتاه نگاهی به آن چه او یافت می کنیم.+فایل صوتی
امروز زادروز «نیما یوشیج» شاعر بلندآوازه ایرانی است، کسی که شعر نو ایران را بنا نهاد و با تمام صفآراییهای پیش رویش حاضر نشد گامی ازآنچه یافته است، عقب بنشیند.
شعر فارسی تا پیش از مشروطه از دوره اوج غنایی خود فاصله گرفته و نفسهایش با معشوق مجعد موی بیغم اغیار، پروانه فراق دیده و سوخته در اشک شمع دل افکار و چه بسیار مؤلفههای دیگر به ابتذال کشیده شده و به شماره افتاده بود، شعر دوره مشروطه اما به حیات مردمان آمد و با لحظههای سرکشی و حقخواهی همنفس شد.
این شد که شعر دوره مشروطه آن شمع پف خورده و آن پروانه و آن معشوق بی جان را رها کرد و همزبان با شعر «عارف»، «عشقی»، «بهار»، «دهخدا»، «فرخی» و دیگران بر آن سلوک خاکساری، خاک ریخت که جهان را زیروزبر کند.
شعر این شاعران نوخاسته از خاکستر آن پرنده اساطیری برخاست تا «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم» که آمال مردمان بود، تحقق بخشد.
اینگونه بود که در درانداختن طرحهای نو، علی اسفندیاری از یوش بار سفر بست تا آفاق جهان را سیر کند، ماحصل این کار زایش نیما یوشیج شد که با اندک نگاهی به شعر فرنگی، آنچه پیرامونش میدید را سرود. یوشیج خودش را از زمان مردهای که در آن معشوق لمداده بر مخده بود، خلاص کرد و خلاصی جست و همگام شد با لحظه زنده زندگی، لحظه تاریخی، تاریخ. برای همین در ۲۷ آذرماه ۱۳۲۰ سرود: «آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید/ یک نفر در آب دارد میسپارد جان …».
نیما به لحظه و «آن» تاریخ زنده آمده بود. طبیعت اطراف خودش را سرود با آنچه از جهان بیرون خود در اکنون دریافت میکرد، هرچند تلخ و پر از زهر اما بیدروغ و فریب.
شاعران بسیاری از او پیروی و به جهانی که او ترسیم کرده، نزدیک شدند یا جهان خود را ساختند؛ اما هرچه بود او، سرآغاز بود و سرچشمه./ منتشر شده در سایت گاهان نیوز
آن چه می شنوید
شعر: داروگ نیما یوشیج
ساز: سلانه حسین علیزاده
خوانش: حسین قره