امروز تشیع پیکر مردی بود که ارمغانش برای جهان با همه دردهایش خنده بود و خندیدن. سعدی افشار ، مردی از سنتی کهن بود که به گمان، او با مرگش دست آن سنت را گرفت و با خودش به سرزمین فراموشی برد . او مثل سعدی استاد سخن بود و اسمی چنین برازنده سعدالله رحمت خواه بود . آن طور که خودش میگفت از زمانی که با دوده بخاری صورتها را در نمایش تخت حوض سیاه میکردند ، سیاه بوده تا امروز که به بهانه جهان نو و ارتباطات تازه به فرنگ میرفت و آنجا بی الوار تخت حوض سیاه بازی میکرد . ادامهی خواندن
سیاه به سپیدی نور صحنه پیوست
پاسخ دهید