هفته نامه کرگدن روزنامه اعتماد حسین قره همین پریروز که از خواب بیدار شدم و کورمال کورمال به ضرب آب سرد میخواستم صبح دل انگیز بعد از طوفان شن شب قبلش را به خودم تهنیت بگویم ، در آینه خودم را دیدم و یاد صراحت دوست بزرگوارم افتادم که : « هی مردک به که میخواهی دروغ بگویی ؟» البته او از گفتن « مردک» قصد توهین و تحقیر نداشت از نظر آن دیلاق با یک متر و ۹۹ سانت قد ، بنده مردک محسوب میشدم و مقصود من هم از بزرگوار گفتن به او همین بود که نشان دهم انسان نئوناندرتال تکامل نیافته ای است که تا دیروز داشته در صحرای آفریقا با ماموتها از سر مزاح کشتی میگرفته .وقتی هم ابوی ناندرتالش هم برای درست کردن آتش نی خیزران را روی لیف درخت و علفهای خشک با دو دست مبارکش ورز میداده، او مسئولیت سنگین دراز کشیدن و هی فوت کردن آن دود را داشته تا بعد از شش ساعت ، آتش گُر بگیرد و تا این زحمت طاقت فرسا خاموش نشده استیک گراز نیمه پز آب دار بخورند. بله عرض میکردم که این دوست ما مرادش از اینکه تشر میزد« میخواهی به که دروغ بگویی» این بود« به هرکسی که دروغ بگویی به خودت نمیتوانی دروغ بگویی». ادامهی خواندن
پاک کن بیار شناسنامهام را آتیش بزن یا آره تو خوبی *
پاسخ دهید