بایگانی برچسب: مخزن روزنامه کتابخانه ملی

روایتی از نیمروز با تاریخ مکتوب و غیر مکتوب کتابخانه ملی ایران/با سواران تا شهیدان

فصلنامه شیرازه کتابخانه ملی

در سرم صدا می‌آمد، اینجا در کتابخانه ملی در ساختمانی با راهروهای نیمه‌بتنی نیمه‌گچی، در سرم صدا می‌آمد. با جمعی می‌خواستیم گنجینه‌های مخازن کتابخانه ملی را ببینیم، اما صداها رهایم نمی‌کردند. آن‌هم اینجا در کتابخانه ملی که اگر حواست نباشد و لحظه‌ای سکوت را بشکنی به تو هشدار می‌دهند که «هیس! اینجا کتابخانه ملی است»، در سرم صدا می‌آمد. صداها گنگ بودند و درهم و رشته تفکیک‌شان سخت بود. آسان سُر خوردیم پایین با آسانسور و دالان و راهرو دیگری را پشت سر گذاشتیم و صداها پشت سر من می‌آمدند. از حیاط گذشتیم با نمایی از آجر خشتی. از خاطرم می‌گذرد که این طراح و معمار ( آرشیتکت) نیم‌نگاهی به اولین بناهای ساخته‌شده در فلات ایران داشته است؛ زیگورات چغازنبیل. پیچیدیم از راهرو نزدیک اولین مخزن، دسته‌ای از سواران بسیار که در تاریخ به تاخت رفتند و به تک برگشتند، از کنارم می‌گذرند. هرم شتاب‌شان راهرو سرد را پر می‌کند. از بوی خونی که بر رکاب اسب‌هایشان و زنگاری که بر آهن زین و افسار ستوران‌شان بسته و نشسته است، فقط می‌توان فهمید که از سال‌های دور و از دورترین نقاط جهان می‌آیند، شاید سواران کوروش باشند بر دروازه بابل رسیده یا شاید مقدونیانِ تخت جمشید را سوزانده، ادامه‌ی خواندن