بایگانی برچسب: فلسفه

خیام خوانی یا خیام ما را ورق می‌زند

آرامگاه خیامهرروز اگر خیام را ورق نزنی ، نگاه او و اتفاقات روزمره که او صدها سال پیش دیده است تو را ورق می‌زند.«خیامِ ریاضیدان» مختصات زندگی آدمی را درست رصد کرده بود که «ستاره خورشید» به گرد زمین نمی‌چرخد و انسان مرکز عالم نیست . ستاره شناس ما پیش‌تر از گالیله و حتی نیچه به فلسفه هیچ بزرگ رسیده بود. توجه داشته باشید در زمان و زمانه خیام، اساطیر روی زمین راه می‌رفتند ، دیده می‌شدند و مهاجرت بزرگ را به آن سوی ابرها نکرده بودند. در چشم آن اساطیر حی و حاضر نگاه کردن و این گونه تردید داشتن و رندی این گونه بودن که بر خنگ زمین نشسته و کفر و اسلام و دنیا و دین و حق و حقیقت و شریعت و یقین را نه گفتن ، زهره می‌خواست ، و او به واقع می‌پرسد که چه کسی زهره او را دارد. کلید واژه‌ها را می‌بینید که به هر دو جبهه مدعی راستی، «آینه هیچ» را نشان می‌دهد. سرتاسر تاریخ در درباره شاه و شاهان ادامه‌ی خواندن