بایگانی دسته: تئاتر

درام‌نویس در هزارتوی متن

IMG_20160520_184416یادداشتی برای نمایشنامه‌ یخ سوخته نوشته‌ حسین قره

هادی مشهدی

 نمایشنامه «یخ سوخته» نوشته حسین قره در هزار نسخه به همت «نشر افراز» چاپ و منتشر شده است. زیر عنوان نمایشنامه بر جلد نوشته شده است: «برای صد سالگی مشروطه.» به‌نظر می‌رسد از همین ابتدا می‌توان دریافت نویسنده بی‌نسبت با عناصر و عوامل بیرونی متن خویش نیست. می‌دانیم که تاریخ مشروطه فصل تازه‌ای را در تاریخ معاصر ایران رقم زده است؛ یا دقیق‌تر اینکه میانه‌ انقلاب مشروطه تا انقلاب ۵۷ بازه‌ای است که می‌توان آن را اساسی‌ترین عامل در فهم وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران امروز دانست. نویسنده‌ یخ سوخته اولین گام را با در نظرداشتن این مهم برداشته است. ادامه‌ی خواندن

تعزیه تراژدی نیست

تعزیه هفته نامه کرگدن روزنامه اعتماد

حسین قره: آنچه به مناسبت این روزها با اندک سواد خود در چند سطر پیش رو بسط می دهم ، اختلاف دو نوع تلقی است که از دو جهان متفاوت سرچشمه می گیرد. به گمانم بسیاری به اشتباه در حوزه نمایش، تراژدی و تعزیه را در یک قاب و قالب می گیرند و می گویند تراژدی ایرانی تعزیه است و تعزیه همان تراژدی است . حتی کارهای تلفیقی که این سالها باب شده است ، دست به ترکیب این دو نمایش می زند ، مثلا آنتیگونه را به سیاق تعزیه اجرا می کنند و مجلس شبیه حضرت مسلم را به سیاق اپراهای قرن هفدهمی. حالا اگر بگذریم از اینکه آیا می شود هر چیزی را با هرچیزی تلفیق کرد و چرا در هنر ما این همه ، همه چیز بی در و پیکر به هم می چسبند،مساله این است که در هنر مدرن و پسامدرن غربی منطق خودایستا در اثر مستتر است و نمی شود بی در و پیکر بدون ساختار و مفهوم کار کرد . ادامه‌ی خواندن

به مردم بدهکاریم

عباس جوانمردگفتگو روزنامه شرق با عباس جوانمرد
 هیچ کلامی روشن‌تر از بیان عباس جوانمرد در کتاب «غبار منیت پدرخوانده» نیست که می‌نویسد: «ما در دوران جوانی، وقتی که از روند تئاتری فرسوده، تقلیدی، درهم و ناهمگون آن دوره به ستوه آمده بودیم و با اشتیاق به دنبال راه چاره‌ای می‌گشتیم، همیشه با خود می‌گفتیم اگر فعالان تئاتری گذشته ما، یعنی شیفتگانی چون ظهیرالدینی، کرمانشاهی، نصر، رفیع حالتی، خیرخواه، گرمسیری، نوشین و… هریک نقطه‌نظرها و خواست‌های آرمانی خود را همراه با نتایج تجربی خود به رشته تحریر درآورده بودند، چقدر کار ما سهل و بارمان سبک‌تر می‌شد. لااقل اینک سکویی زیر پایمان بود که رویش بایستیم، دست‌کم آنها مسائل و بغرنجی‌های راه را یافته و نشان داده بودند».
نسلی که عباس جوانمرد متعلق به آن بود، رسالتش را به انجام رساند. به قول خودش آنها زندگیشان را کردند و امروز ما متأسفانه سکویی که آنها ساختند را از زیر پایمان کشیده‌ایم تا باز در این شرایط باید باور کنیم که شنیدن و تکرار شنیدن تجربیات نسلی که از آن به دوره طلایی یاد می‌کنیم، ضروری می‌نماید. گذشته‌ای که باید یک بار دیگر شنیده، خوانده و لاجرم بدیهی است که باید به تعمق اندیشه شود. ادامه‌ی خواندن

انتشار نمایشنامه «یخ سوخته» با نگاهی به تاریخ

حسین قرهحسین قره، نویسنده «یخ‌سوخته» می‌گوید در نمایشنامه‌اش نقش روشنفکران در جامعه را بررسی کرده است. به گزارش سایت ایران‌تئاتر، حسین قره، نویسنده «یخ‌سوخته» درباره این متن گفت:‌ «این نمایشنامه با تعداد محدود در بیست‌و‌هشتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب عرضه شد و هم اکنون برای توزیع گسترده‌تر توسط انتشارات افراز در دست انتشار است و تا یک ماه آینده وارد بازار نشر خواهد شد.» این نمایشنامه‌نویس اضافه کرد: «نمایشنامه «یخ‌سوخته» در سال ۵۶ و ۵۷ می‌گذرد اما به بهانه اتفاقاتی که در این برهه از تاریخ رخ می‌دهد، یادآوری‌های تاریخی تا زمان مشروطه می‌شود.» ادامه‌ی خواندن

دست نوشت بهرام بیضایی بر «گُزارشِ اَرداویراف»

بَر اَرداویراف چه گُذَشت! بهرام بیضاییشادرَوان اَدیب بیضایی کاشانی- عَمِّ شاعر و نادیده‌اَم – دَفترچه‌ی شعرِ طنزی به نامِ خوابْنامه داشت که مُنتَشر شُده؛ و دَر آن شاعر دَر خواب به آن جهان می‌رَفت و دَر شلوغیِ آن عالَمِ سَرگَشتگی بَرخی هَمشَهریانِ ناتُوی خُود را می‌دید دَر کارِ بَرداشتَن کُلاه از سَرِ هَم! و پِدَرِ شاعرَم که کارمَندِ اداره‌ی کُلِّ ثبتِ اَسناد و املاک بود، دَفترچه‌ی نثرِ طنزی داشت بِه نامِ ثبتِ عالَمِ آخِرَت که منتشر نَشُده؛ دَرباره‌ی کارمَندِ دولتی که اَسناد پهنه‌ی جهانِ دیگر می‌نِوشت؛ و زَمین‌های بِهشت را بِه نامِ اولیا و زمین‌های دوزَخ را به نام اَشقیا سَند می‌زَد! از هَمه‌ی گَشت‌‌نامه‌های جهانگردان، گَشتِ آن جهان پیشینه‌ی کُهَن‌تَری دارد؛ دَر اساطیر کُهَن ایشتَر به جهان زیرین می‌رَفت برای بازآوَردَنِ دُموزی؛ گیلگَمِش به مَرز دُو جهان می‌رَفت پِیِ دیدَنِ انکیدو و پُرسیدَنِ رازِ جهانِ مَرگ؛ ئورفِه به مَرگِستان می‌رَفت تا ئوریدیس را بازآوَرَد، و نیز دِمِتِر می‌رَفت به بازآوَردَنِ دُختَرَش کُر! در چین و هند نیز برای دانِستَن سَرنِوشتِ پَس از مَرگِ کَسی به آن جهان می‌رَوَند. ادامه‌ی خواندن