«جمعه مثل یک سال میمونه صبحش مث بهاره، ظهرش مث تابستون، عصرش پاییز و غروبش زمستون» این تکه از دیالوگ مرد دوچرخهساز، جانمایه نمایش «جمعهکشی» است. جمعهها تمام نمیشوند و لحظهلحظهاش تکرار میشود.
ادامهی خواندنکشتار روزمرگی در جمعه کشدار
پاسخ دهید