نمایش انتقال نوع زیست بشری از نسلی به نسل دیگر است. مختصر بگوییم اگر نبودند گروه نقالان یا گوسانها دست فردوسی بزرگ برای روایت خالی و بازروایت شاهنامه در جامعه ایران و بهتبع آن حفظ زبان فارسی دچار آسیب میشد. اگر تعزیه نبود، نوع نگاه عامه ایرانیان به واقعه عاشورا گم میشد، موسیقی ردیف دستگاهی اگر نگوییم از میان میرفت، تضعیف میشد. همینطور میتوانیم به نمایش در یونان، هند و ژاپن نگاه کنیم. شورش و عصیان یونانیان در برابر زئوس در نمایشهایشان باقی ماند، احترام هندوها به بیشمار خدایانشان در کاتاکالی حفظ شد، زنگ معابد اسرارآمیز ژاپنی در نمایش نو ادامه یافت. ادامهی خواندن
بایگانی ماهیانه: نوامبر 2018
نگاهی به نمایش دیر راهبان کار کیومرث مرادی
«به سلامتی هیتلر که سایهاش همه جا هست، حتی اگر خودش نباشه»*
دیر راهبان را دهه ۸۰ فرهاد مهندسپور در تئاتر شهر اجرا کرد. این اثر نوشته فرایرا دکاسترو است که محمدچرمشیر و فرهاد مهندس پور آن را بازخوانی کرده بودند و بعد از یک دهه این روزها به همت کیومرث مرادی در سالن چهارسو تئاتر شهر به صحنه آمده است.
قصه در بحبوحه جنگ جهانی دوم میگذرد، راهبان یک دیر در فرانسه به دنبال آن هستند تا تابلو « اینجا یک دیر است» را بالای کلیسای خود نصب کنند تا از حملات آلمانهای نازی در امان باشند؛ اما زیر این تابلو اسقف و کشیشان، خدمه کلیسا، سربازان جنگ و زنانشان و کارخانهداری که اسلحه میسازد، با یکدیگر بر سر مفاهیمی همچون خدا، عیسی مسیح، هیتلر و تله موش … درگیر هستند؛ ادامهی خواندن
لذت نمایشنامه خواندن را از دست ندهید/خواندن نمایشنامه و تجربه بیواسطه زندگی
شاید شما که این صفحه را ورق میزنید هم تأیید کنید که «چهکاری است که نمایشنامه بخوانی، نمایش را باید دید». کسی چه میداند شاید نمایشنامهای هم خریدهاید و وقتی سراغش رفتهاید تا بخوانید، خسته شدهاید از دیالوگهای بیربط و دستور و توضیح صحنههای مطول. کتاب را بهسویی انداختهاید و این تجربه خواندن نمایشنامه را از مطالعه روزانهتان خط زدهاید. همین دلایل و ازجمله این دلیل که نمایشنامه را هنرجویان و دانشجویانِ هنرهای نمایشی میخوانند و این گروه دایره محدودی از مخاطبان را شکل میدهند، ناشران را مجاب کرده تا انتشار نمایشنامه را از قلم بیندازند و بازار کوچک این سیاق نوشتن به دست کمشمار ناشران بیفتد. ادامهی خواندن