بایگانی ماهیانه: فوریه 2015

دست نوشت بهرام بیضایی بر «گُزارشِ اَرداویراف»

بَر اَرداویراف چه گُذَشت! بهرام بیضاییشادرَوان اَدیب بیضایی کاشانی- عَمِّ شاعر و نادیده‌اَم – دَفترچه‌ی شعرِ طنزی به نامِ خوابْنامه داشت که مُنتَشر شُده؛ و دَر آن شاعر دَر خواب به آن جهان می‌رَفت و دَر شلوغیِ آن عالَمِ سَرگَشتگی بَرخی هَمشَهریانِ ناتُوی خُود را می‌دید دَر کارِ بَرداشتَن کُلاه از سَرِ هَم! و پِدَرِ شاعرَم که کارمَندِ اداره‌ی کُلِّ ثبتِ اَسناد و املاک بود، دَفترچه‌ی نثرِ طنزی داشت بِه نامِ ثبتِ عالَمِ آخِرَت که منتشر نَشُده؛ دَرباره‌ی کارمَندِ دولتی که اَسناد پهنه‌ی جهانِ دیگر می‌نِوشت؛ و زَمین‌های بِهشت را بِه نامِ اولیا و زمین‌های دوزَخ را به نام اَشقیا سَند می‌زَد! از هَمه‌ی گَشت‌‌نامه‌های جهانگردان، گَشتِ آن جهان پیشینه‌ی کُهَن‌تَری دارد؛ دَر اساطیر کُهَن ایشتَر به جهان زیرین می‌رَفت برای بازآوَردَنِ دُموزی؛ گیلگَمِش به مَرز دُو جهان می‌رَفت پِیِ دیدَنِ انکیدو و پُرسیدَنِ رازِ جهانِ مَرگ؛ ئورفِه به مَرگِستان می‌رَفت تا ئوریدیس را بازآوَرَد، و نیز دِمِتِر می‌رَفت به بازآوَردَنِ دُختَرَش کُر! در چین و هند نیز برای دانِستَن سَرنِوشتِ پَس از مَرگِ کَسی به آن جهان می‌رَوَند. ادامه‌ی خواندن