خبرآنلاین حسین قره : حسین علیزاده در مرز سختی ایستاد ، مرزی که می خواست احترام ملت ایران به او، و احترام خودش به ملت ایران را حفظ کند. حافظ آبروی سرزمینش باشد بی آن که به لطف ملتی دیگر بی اعتنایی کرده باشد. این چنین بود که دست های ملت ایران را بهترین نشان دانست که برشانه اش نشسته اند و در دلش خانه کرده اند . « باربد» موسیقی ایران که در کلاه اندیشه اش هزار یک نغمه دارد می دانست که در این روزها تصمیمش بسیار تبعات خواهد داشت. چه برای آنان که این نشان را گرفته اند ، چه برای آن که خواهند گرفت . اما او مسئولیت خودش را داشت ، و در میان بزرگان یکی باید به کیایی و مهتری سرزمین خود که از من و تو و اوی گوشت و پوست خون دار و زنده که آثارش را مخاطب هستیم ، بسنده می کرد و افتخار . درمیان هیاهوهای امروز جهان علیزاده تصمیم گرفت به من و شما احترام بگذارد و پاس بدارد حرمت ما را که حرمت او را نگه داشته ایم . او حرمت گذاشت به همه نیکان سازشش که در همه مصائب تلخ تاریخ آن را زمین نگذاشتند تا آن شور و احساس و شادی و طرب تا غم نازک و خیال انگیز و ترس و یاس و اضطراب تاخت و تاز بیگانگان را به بیان نوا و ترنم و به دستان با کفایت او ( و اندکی از بزرگان هم شان او ) سپرده اند، و علیزاده با آن شور وشیداییاش به کندوکاو پرداخت و آن چه همیشه با ما بوده است را به زبان سازش (سازهایش) تصویر کند . ادامهی خواندن
بایگانی ماهیانه: نوامبر 2014
به نام حسین علیزاده قناعت می کنم / نامه علیزاده در امتناع از پذیرفتن نشان شوالیه
استاد حسین علیزاده طی نامه ای دلایل امتناع از گرفتن نشان شوالیه دولت فرانسه را اعلام کرد که به این شرح است : «به نام آنکه هنر را آفرید. شاید نوشتن این نامه، دشوارترین و زیباترین لحظه عمرم را رقم میزند. از روزهایی دور، از کوچه پس کوچههای خیابان خیام تا دبستان حافظ. از خیابان خواجه نظامالملک تا هنرستان موسیقی. از خیابان درختی تا مسیر دانشگاه تهران، از مسیری تا مسیری سیر شد… از صدها کوچه و شهر و دیار گذشتم اما به شوق هفت شهر عشق در خم کوچهای به انتظار ماندم و میمانم. چه با شکوه است یاد مادرم و یاد پدرم که برایم خودآموز عشقاند، و چه باشکوه است ستایش آموزگارانی که واژه مقدس هنر را در من دمیدند. سالهاست به پاس حقشناسیشان دل می نوازم و چه بزرگ مردمی که دل میدهند، میسازند و میپرورانند هنرمندشان را. هنر فراتر از هر مرزی حکایتی است آشنا برای هر انسان. پیامآور عشق ، صلح، دوستی، برادری و برابری. نقشی است تا ابد برای هر دلی که میتپد در دیار من و دیاری دگر. هنرمند در دیار خود ساخته میشود تا بپروراند جهانی را. موسیقی کهن ایران، طنین تاریخ مردمی است باشکوه. عشق، شجاعت و ایثار از تک تک نغمههایش جاری است. و افتخار واژهایست که مردم به هنرمند هدیه میدهند؛ همانطور که ما به هنرمندان بزرگ خود و جهان افتخار میکنیم، مردم هنردوست جهان نیز به بزرگان ما افتخار میکنند. مرا مردم هنردوست و هموطنان عزیز و بزرگم بارها به اوج افتخار رساندهاند. افتخاری که در بلندای وجود و در دستان گرمشان بود و حالا… نغمه عشق و محبت و سپاس از دیاری دگر با عنوان و معنی خاص. نه در ستایش من، بلکه در ستایش هنر و هنرمند و چه زیباست نام ایران بر بال هنر، در پرواز از دیاری به دیاری و از مردمی به مردمی. اگر سیاهی جنگ و کینه و نابرابری در دنیای قدرت حاکم است، نغمههای عشق در دل مردم جهان فراتر و با قدرتی جاودانه نیز حاکم است. اگر سفیر سیاسی و فرهنگی کشور فرانسه، هدیه ملت با فرهنگ فرانسه را به سینه هنرمندان بزرگ ما نصب میکند، آنرا ارج می نهیم و ما نیز ستایش میکنیم ستارگان پر افتخار تاریخ خود را شاید اگر در دیار ما توجه و درک از هنر والای موسیقی همانطور که نزد مردم است، نزد مسئولان – که باید خدمتگزاران تاریخ و فرهنگ و هنر باشند- میبود، یک هدیه و عنوان غیر خودی این همه انعکاس نداشت. وقتی در فضای هنری نور کافی نباشد، چراغی کوچک خورشید می شود. اما من ضمن قدردانی از مسئولین کشور و سفارت فرانسه، به احترام مردم هنرپرور و هنردوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده، تا آخر عمر به آن پیشوند یا پسوندی نخواهم افزود. در آخر ضمن تبریک به تمام بزرگان ایران و جهان که نشان با ارزش شوالیه را دریافت کردهاند، خود را بینیاز از دریافت هر نشانی دانسته، همچنان اندر خم کوی دوست و به شوق عشق تا آخر عمر خواهم ایستاد. با سپاس از تمام مردم هنردوست ایران و جهان.»
۱۸ توصیه ملکیان برای بهتر زیستن
زیستنی معنوی و عقلانی، آرزویی است که بسیاری از انسان ها در جست و جوی آن هستند. در روزگار ما استاد مصطفی ملکیان در ترسیم و بیان ابعاد نظری چنین زیستنی و شیوه حصول به آن، کوشش های زیادی کرده است که حاصل آن سخنرانی ها، مقاله ها و کتاب هایی است که معنابخش بسیاری از ساعات زندگی مخاطبانش بوده است. متن حاضر ۱۸ اصل راهنما برای زندگی بهتر است که توسط استاد ملکیان نوشته شده است: ۱) عشق بورزم، یعنی به دیگران نیکی بی حساب و کتاب(هم به معنای بدون محاسبه گری و هم به معنای بی حد و حصر) بکنم تا شادی ژرف نصیب ام شود. ۲) زندگی این جایی و اکنونی داشته باشم تا هم از سلامت روانی بیشتر و هم از کمال اخلاقی بیشتر بهره مند شوم. ۳) به ارزش داوری های دیگران به کلی بی اعتناء شوم تا به خود شکوفائی کامل دست یابم. ۴) تا می توانم به خودام وفادار باشم، یعنی به رویای شخصی خودام پشت نکنم، هر چند این پشت کردن مطلوب های اجتماعی برایم به ارمغان آورد. ۵) هرگز به حل مساله ی نظری ای نپردازم که حل آن در عمل من هیچ تاثیری ندارد، یعنی به من ربطی ندارد.(حکمت «به من چه؟») ۶) از زندگی اصیل، یعنی خودجوشانه و خودانگیخته دست نکشم، یعنی خودام باشم و ساده و طبیعی زندگی کنم. ادامهی خواندن
چرا از عبارت «آزادی بیان» فرار میکنیم؟!
مجید رضاییان با تأکید بر اینکه وقتی آزادی بیان کاملا محقق شد، میتوانیم بگوییم اخلاق روزنامهنگاری چیست، میگوید زمانی که روزنامهنگاران ما، مانند قضات و دیپلماتها مصونیت صد درصد پیدا کنند و زمانی هم که خطایی کردند، با هیأت منصفه خودشان و حقوقدانان وکلای منتخب در هیأت منصفه به تخلفشان رسیدگی شد، اخلاق حرفهای مطرح میشود.این مدرس روزنامهنگاری در گفتوگو با ایسنا با اشاره به شعار «آزادی مسئولانه» که در بیستمین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاریها مطرح شد، گفت: سیاست دولت حاضر این نیست که با آزادی بیان مشکل داشته باشد. حال اگر ما آزادی بیان را پذیرفتیم که باید هم بپذیریم، تعریف این آزادی کاملا روشن است. در سندهای بالادستی مثل قانون اساسی هم آمده است. بعد از پذیرش آزادی بیان، اولین اقدامی که باید صورت بگیرد، این است که روزنامهنگاران مانند دو صنف قضات و دیپلماتها مصونیت داشته باشند. رضاییان ادامه داد: وقتی آزادی بیان را پذیرفتیم، مصونیت روزنامهنگار را هم مثل مصونیت قضات و دیپلماتها پذیرفتیم، بعد میتوانیم بگوییم مسئولیت اجتماعی روزنامهنگار چیست. این مدرس دانشگاه سپس اظهار کرد: حتما باید در جامعه جا انداخت که رسانهها به دنبال هرج و مرج نیستد، رسانهها به دنبال آزادی بیان هستند و آزادی بیان باید تحقق پیدا کند، مطالبات افکار عمومی باید از حاکمیت ستانده شود و فرقی نمیکند حاکمیت چه کسی باشد. در برابر، حاکمیت در چند زمینه میتواند آزادی بیان را محدود کند؛ امنیت ملی، منافع ملی و تمامیت ارضی. اینها در کنوانسیونهای مطرح دنیا آمده است، در میثاق اخلاق حرفهای روزنامهنگاران که در پاریس به تصویب رسیده نیز هست. ادامهی خواندن
فلسفه و دیگری
روز جهانی فلسفه در ایران در دانشگاه تهران برگزار شد اما بدون حضور فیلسوف مصطفی ملکیان، گزارش سخنرانی دو تن دیگر از متفکران ( محمدرضا بهشتی و بابک احمدی ) را به نقل از روزنامه شرق بخوانید . علی سالم: از ورود مصطفی ملکیان به مراسم روز جهانی فلسفه در دانشگاهتهران جلوگیری شد. این مهمترین اتفاق همایش دوروزهای بود که سهشنبه و چهارشنبه هفته گذشته در دانشگاهتهران برگزار شد. مراسمی که به مناسبت روز جهانی فلسفه و با حضور جمع زیادی از استادان و دانشجویان آغاز شد، پایانی خوش نداشت. شایعه و حرفوحدیث رنگ واقعیت گرفت و مصطفی ملکیان پشت درهای دانشگاهتهران در خیابان ۱۶آذر ماند. از سال۲۰۰۲میلادی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی مللمتحد (یونسکو) سومین پنجشنبه نوامبر هرسال را به نام «روز جهانی فلسفه» نامگذاری کرده است. نخستین مراسم بزرگداشت این روز در تاریخ ۲۱نوامبر۲۰۰۲ در پاریس برگزار شد. از آن زمان تا امروز هرساله همایش اصلی و محوری این روز در یکی از کشورهای عضو برگزار شده است. همایش ایرانی امسال نیز با عنوان «فلسفه و مساله دیگری» در تاریخ ۲۷و ۲۸ام آبان با همکاری انجمن علمی دانشجویی فلسفه دانشگاهتهران و مرکز فرهنگ و اندیشه جهاد دانشگاهی دانشگاهتهران برگزار شد. تالار فردوسی دانشکده ادبیات شاهد دوروز شلوغ و انبوه علاقمندانی بود که برای شرکت در همایش و گوشسپردن به سخنرانی استادان این رشته به دانشگاهتهران آمده بودند. فضای دانشکده مملو از نشریات دانشجویی و نمایشگاه کتاب و بحثوجدلهای دانشجویان بود. عناوین سخنرانیها طبق اعلام قبلی از این قرار بود: در روزاول همایش بابک احمدی درباره «هنر و بازتاب دیگری»، محمدرضا بهشتی درباره «اخلاق و منزلت دیگری» ادامهی خواندن