بایگانی ماهیانه: آوریل 2014

«ایران» مسئلۀ من است

دکتر طباطبایی هفته گذشته نشستی شش ساعته درباره آراء دکترسید جواد طباطبایی در کتابخانه ملی برگزار شد این نشست  با حضور موافقان و مخالفان دکتر شکل گرفت زمانی نیز به خود او اختصاص یافت تا طباطبایی در مقام منتقد خود و پاسخ‌گو به نقد دیگران نظرش را ارایه کند. ازمیان رسانه هایی که این رویداد را ارایه کردند ، گزارش فرهنگ امروز از همه کامل تر بود.این سایت در ۶ بخش این نشست را ارایه کرد. پاسخ های دکتر طباطبایی را این جا بخوانید.

در جایی شاملو گفته است که سفر سخت بود و جان‌کاه، اما هیچ کم نداشت! اضافه‌ی من به شعر این است که خصوصاً از ناجوانمردی هیچ کم نداشت./آن نظریه‌ای می‌ماند که بتوان آن را به محک‌های متفاوتی زد و چیزی از آن در انتها بماند، آن نظریه مهم است.
فرهنگ امروز/زهرا رستگار:نشست نقد و بررسی آراء سید جواد طباطبایی پنجشنبه چهارم اردیبهشت در مرکز همایش‌های کتابخانه ملی به همت پژوهشکده تاریخ اسلام برگزار شد. این جلسه در دو پنل جداگانه موافقان و منتقدان برگزار شد. آن‌چه در ادامه می‌آید پاسخ‌های سیدجواد طباطبایی است به منتقدان خود در این جلسه که در ادامه از نظرتان می‌گذرد:
دکتر طباطبایی ضمن تشکر از اساتید موافق و مخالف و حضار به ارائه‌ی بحث خود پرداخت و توضیح داد: یک ادعایی در بین نقدها مطرح شد که من در نقد برخی از افراد، آن‌ها را تحقیر کرده‌ام، تحقیر کردن به معنای کوچک شمردن شخصیت یک فرد است؛ اما گفتن آنکه پس از تحلیل اثر یک شخص، گفتن آنکه این شخص انگلیسی نمی‌داند یا متن‌هایی که درباره‌ی جامعه‌شناسی متفکران مسلمان خوانده است، نفهمیده است، این ناظر بر تحقیر شخص نیست، بلکه یک امر واقع است و شما هر دانشگاهی که بروید رساله را نشان دهید در هر زبان دنیا که باشد به شما می‌گویند، نفهمیده‌اید. من نیز نگفتم که نفهمیدید، بلکه گفتم که انگلیسی نمی‌دانید. فرضاً ده‌ها مورد آورده‌ام که گفته‌ام انگلیسی‌های آن اشتباه است، آن شخص تحقیر نشده است، بلکه افشا شده است، در شرایطی که چیزی را ارائه می‌کند و پول عامه‌ی کتاب‌خوان را می‌گیرد و چیزی که نباید را تحویل می‌دهد. این امر قابل شکایت حقوقی است و آنکه ناشری مطلبی را چاپ می‌کند، نادرست است به چه مناسبت چاپ می‌کند و چرا به مردم تحویل می‌دهد؟ پس این تحقیر نیست. ادامه‌ی خواندن

مخاطب قدبلند زیرشانه‌تخم‌مرغ

تلویزیون امروز خبری منتشر شد با این محتوا که فریدون جیرانی برنامه‌ای به سیاق برنامه هفت که سابق بر این مجری و تهیه‌کننده آن بود و از شبکه سه سیما پخش می‌شد با نام سی و پنج راهی شبکه خانگی کرده است . فریدون جیرانی که پیش از این در برنامه هفت با لحاظ همه جوانب و احتیاط ، تنها در محدوده سینما حرف می‌زد و می‌خواست برنامه ای بسازد تا هفتش به اندازه ۹۰ عادل فردوسی پور جذاب باشد و جنجالی و مخاطب پسند، اما نشد ، مجموعه پیامک‌های سه ساعت برنامه فرهنگی و سینمایی برابر بود با ۱۰ دقیقه اول برنامه ورزشی . یعنی زمانی که فریدون جیرانی می‌خواست بر اساس نظر مردم آن چه را که به رأی گذاشته بعد از سه ساعت برنامه زنده بخواند برابر بود با زمانی که عادل فردوسی پور در برنامه نود پای مانیتور بزرگش می‌ایستاد تا گزینه‌های نظر مردمی را طرح کند، و هنوز حرفش تمام نشده بود که شمارشگر اعداد با سرعتی خیره‌کننده شروع به شمارش پیامک‌های فرستاده شده می‌کرد( می‌کند ) که از کل عدد برنامه‌های فرهنگی از جمله هفت بیشتر بود و آن‌ها را با فاصله باورنکردنی پشت سر می‌گذاشت( می‌گذارد ).
بگذریم؛ اما نکته این‌جا بود که فریدون جیرانی به فروش سینما زیر شانه تخم‌مرغ اعتراض داشت و در چند برنامه به آن پرداخت و سعی داشت به سیاق روزنامه‌نگاران این لفظ «زیر شانه تخم‌مرغ» را به جای شبکه نمایش خانگی جا بیندازد و تاکید کند که به پیکره سینما ضربه وارد می‌شود . فارغ از نگاه جیرانی که زیر شانه تخم مرغ دقیقا به کجا ضربه می زند و چرا حالا خود او برنامه برای زیر شانه تخم مرغ ساخته است این یادداشت به این بهانه قصد بررسی نکته‌ی دیگری را دارد و آن مسئله برنامه‌سازان و مخاطب است .
رقابت شبکه خانگی با تلویزیون رقابت بی‌حاصلی است چرا که امکانات و بضاعت و رایگان بودن دریافت با امکانات و هزینه‌ها و بضاعت‌های و پول قابل پرداخت شبکه خانگی قابل قیاس نیست. با این اوصاف چرا گاهی اوقات مخاطب مجاب می‌‌شود تا شبکه خانگی را انتخاب کند؟ پاسخ انتخاب گاه به گاه مخاطب شاید بی‌واسطه بودن و پرداختن به آن چه هنوز در «رسانه ملی» خط قرمز است،باشد . فریدون جیرانی همان که برنامه هفتش را با پشتیبانی رییس سازمان  و حمایت شخص ضرغامی روی آنتن آورده بود ، زمانی که خواست واقعیت سینما را آن طور که صنعت سینما وادله‌اش براساس فروش بلیط و مخاطب و…ارزیابی وگزارش کند ، مجبور به ترک برنامه شد . او که می‌خواست زلف صنعت سینما را از سیاست باز کند در پیچ و تاب سیاست‌های فرهنگی به بیرون زمین هدایت شد . ادامه‌ی خواندن

خداحافظ عمو گابو/ آخرین یادداشت مارکز خطاب به دوستدارانش

نویسنده: غلامرضا امامی
غلامرضا امامی مردم دوستش داشتند. مردم امریکای لاتین او را چنین می نامیدند: عمو گابو! اما پینوشه فرمان داد در یک روز ۱۵ هزار نسخه کتاب او را بسوزانند. او در میهن ما ناشناخته نیست. به برکت ترجمه شیوای زنده یاد بهمن فرزانه از صد سال تنهایی… اما دریغ که در خاموشی فرزانه و تشییع او دوستدارانش به شمار انگشتان یک دست هم نمی رسیدند. حالانویسنده «گزارش یک آدم ربایی» دیگر گزارش نمی دهد. داستان زیبای او «کسی به سرهنگ نامه نمی نویسد» نام داشت، اما با خاموشی او میلیون ها تن از سراسر جهان برای عمو گابو نامه می نویسند… یادداشتی از او دیدم با نام «نامه خداحافظی من با دوستدارانم»… با هم بخوانیم: اگر خداوند برای لحظه یی فراموش می کرد که من عروسکی کهنه ام و تکه کوچکی از زندگی به من ارزانی می داشت احتمالاهمه آنچه را که به فکرم می رسید نمی گفتم بلکه به همه چیزهایی که می گفتم فکر می کردم. ادامه‌ی خواندن

دکتر رنانی : تهران سیاه‌چاله سرمایه

دکتر رنانی دکتر رنانی استاد برجسته اقتصاد که در دانشگاه اصفهان تدریس می کند در روزهای پایانی سال ۹۲ در نشست بنیاد باران مباحث متعدد و مفصلی را طرح و بررسی کرده اند که راهکارهای خروج از بحران ها نشان می دهد. طرح کلی بحث چگونگی اجرا فاز دوم هدفمندی یارانه هاست که از نظر این اقتصاددان در شرایط فعلی کار بسیار خطرناک و نامعقولی مگر به شرط خروج از شرایط رکود. به عبارت دیگر رنانی به دولتمردان می گوید زمانی که نشانه گواه آن بود که شاخص های اقتصاد ایران شش ماه از است که وارد مرحله رونق شده است ، آنگاه می توان فاز دوم را اجرا کرد.
او در بخش های دیگر تداخل های سیاسی و اقتصادی دهه اخیر ، نقش شخصیت ها و گروه ها و… را بررسی می کند و نقشه راهی را برای بعضی از شخصیت ها و جریان ها تعریف می کند. اما آن چه برای موزائیک مهم است ، بررسی و نقطه نظر دکتر رنانی در خصوص تهران و تکینه‌گی این شهر است . به تعبیر رنانی تکینه‌گی شرایطی است که سیستمی به وضعیتی برگشت ناپذیر می رسد ، یعنی وارد فرآیندی می‌شود که دیگر امکان برگشت آن به وضعیت قبل نیست.
مفهوم تکینه‌گی اقتصادی چیست؟
تکینه‌گی، ترجمه واژه singularity است و به وضعیتی می‌گوییم که یک سیستم به وضعیتی برگشت ناپذیر می‌رسد یعنی وارد فرآیندی می‌شود که دیگر امکان برگشت دادنش به وضعیت قبل نیست. نمونه مهم این تکینه‌گی را در ستاره‌ها می‌بینیم. ستارگان بزرگی که به پایان زندگی خود می‌رسند و به علت هم‌جوشی درونی خود در خودشان فرو می‌ریزند، تبدیل به جرمی کوچک اما با فشردگی عظیم و چگالی بی‌نهایت می‌شوند. ادامه‌ی خواندن