یکشنبه ۹ تیر ۹۲ وقتی همه گرفتار تحلیلهای سیاسی ، اقتصادی ، از گرفتن گزارشهای کابینه دولت جدید تا قیمت پر نوسان سکه و ارز بودنند ، خبری کوتاه روی خبرگزاری ایسنا آمد که خیلی هم دیده نشد اما اگر آن خبر در کشوری توسعه یافت ( به این معنا که تمام شاخصهای توسعه، متوازن رشد کرده باشند ) روی خروجی تلکسها و مخابره خبرگزاریها میرفت ، غوغایی شده بود و روز بعدش دهها سازمان مردم نهاد ( NGO ) با اعضایشان در خیابانها بودند با پلاکاردها و بروشورها و به حادثه اعتراض میکردند. ولی اینجا خبری که نبود هیچ ، خبر هم دیده نشد و در هیاهو گم شد .
آخر خبر به این مهمی که یک قلاده پلنگ ایرانی که گونه ای نادر در حیات وحش است ، که جاندار در حال انقراض است، کشته شود و پوست آن به قیمت ناچیز ۲ میلیون تومان بفروش برسد و آن وقت این همه روزنامه ریز و درشت مدعی همه جور حق و حقوقی آن را نبینند و از کنارش بگذرند . این خبر که این همه روزنامه به این ماجرا به اعتنا بودند خودش یک خبر است .
واقعیت این است خبر کشته شدن یک قلاده پلنگ ایرانی بسیار تکان دهنده است ، اما ما هنوز درگیر توسعه هستیم . آن چه از چهره ما در آینه جهان مدرن قابل رویت است،قافیه ای مخدوش ، دفرمه و کاریکاتوری است . یک بخش از چهره ما توسعه یافته یا شاید خیلی هم توسعه یافته است، مثالش ، پیشرفت ما در علم ژنتیک و به دنیا آمدن گوسفند شبیه سازی شده در موسسه رویان است ، و جای دیگرش آن قدر عقب ماندهایم که مثل قبایل ما قبل تمدن یک حیوان در حال انقراض را برای ۲ میلیون تومان قیمت پوستش، میکشیم و هیچ کس حداقل به خبرش اهمیت نمیدهد .
این که امروز بسیاری از دغدغهمندان محیط زیست در سردترین و گرمترین نقاط دنیا جانشان را کف دست میگذارند تا جان یک جاندار در حال انقراض که بسیاری در چرخه حیات صاحب نقش است را نجات دهند ، هنوز برای ما عجیب ، کمی خنده دار و بخشی شوخی ، است .
به هر تقدیر ایسنا دیروز گزارش داد مأموران یگان حفاظت اداره محیط زیست شهرستان قائمشهر در یک عملیات غافلگیرانه موفق شدند یک تخته پوست پلنگ شکار شده را کشف و ضبط کنند.
مأموران اجرایی محیط زیست قائم شهر به محض آگاهی از موضوع در محل مذکور حاضر و به عنوان خریداران پوست با متخلفین مواجه و آنها را دستگیر کردند.
بر اساس این گزارش متخلفان پس از تنظیم صورتجلسه تحویل مراجع قضایی شدند.
این همه خبر ایسنا بود اما می دانید در نهایت جریمه کشتن یک چنین گنجینهی زنده ای چیزی کمتر از یک تخلف کوچک است و متخلف که احتمالا مردی است که برای امرار معاشش مانده ، بدون آن که متوجه شود چه گناهی مرتکب شده ، بیرون آمده و هیچ کدام از کسانی که مثل او هستند هم به این فکر نیفتادند که نباید دوباره این کار را انجام دهند ، شاید مشکلات معیشتی و … هنوز وسوسه کشتن و پوست کندن پلنگی دیگر را در ذهن و جان آنها زنده نگه داشته است .
حسین قره