از اساتیدی که ارتباط موثر و خوبی با دنیای پیرامون دارد دکتر محمود سریعالقلم است که دارای فوقدکترای روابط بینالملل از دانشگاه اوهایوست. او سالهاست مهمان اجلاس جهانی داووس است و هر سال سعی میکند دستاوردهای خود را با جهانیان در میان بگذارد. هر چند امسال پیشداوریهای برخی موجب شد تا حاشیه بر متن غلبه کند. قرار شد او توشه و تجربه خود را در سخنرانیهای مختلف در میان بگذارد تا کشور راه توسعهیافتگی و عقلانیت را به راحتی بپیماید. وی دومین سخنرانی خود پس از ورود به ایران بعد از اجلاس داووس را در جمع مدیران و سرمایهگذاران صنعت نفت ایراد کرد که تحت عنوان همایشی برای هماندیشی نظام جدید قراردادهای صنعت نفت برگزار شد؛ مشروح سخنرانی این استاد روابط بینالملل را در ادامه میخوانید.
ما در علوم انسانی وقتی که بخواهیم علت یک پدیده را مطالعه کنیم طبیعی است که نمیتوانیم ادعا کنیم علتالعلل یک پدیده بهطور مثال ۲۵۶ مورد است. یک پدیده ممکن است علل مختلفی داشته باشد اما باید سعی کنیم که کانون مسائل را بررسی کنیم. یک پزشک هم وقتی که میخواهد علت یک بیماری را بررسی کند کانون مشکل و بیماری را استخراج میکند و سعی دارد آن را درمان کند. در علوم انسانی هم به همین ترتیب است اگر بخواهیم مسائل ایران امروز را بررسی کنیم به نظر من نمیتوانیم بگوییم مسائل ایران ۱۲۵ دلیل دارد که ما باید بدان بپردازیم تا ایران به یک کشور پیشرفته تبدیل شود. به عنوان یک دانشجوی علم سیاست و روابط بینالملل علتالعلل مسائل و مشکلات ایران را این میدانم که کشور ما در سطح مدیریتی، فکری و اجتماعی یک کشور بینالمللی نیست؛ تا زمانی که بینالمللی نشویم بسیاری از مسائل ما حل نخواهد شد. موضوع رقابت، کارآمدی و تخصص، سیستمسازی و عقلانیت همه اینها برای این است که در مدت زمان کوتاهی مشکلات ما ظرفیت حل شدن داشته باشد. به روایتی کشور ما برای اینکه در مدارهای بینالمللی قرار بگیرد لازم است ما ایرانیان بینالمللی فکر و حرکت کنیم. اتفاقا بینالمللی نشدن ما ایرانیان برخلاف طبع ماست، باید دانست که ایرانیان بسیار جهانمدار هستند؛ تاریخ و جغرافیای ما ایرانیان نشان میدهد که رفتارهای جامعه ایرانی همیشه بینالمللی بوده است. جغرافیای ایران و منابع طبیعی این کشور همیشه به عنوان یک عامل تعیینکننده نشان میدهد که ما ایرانیان نه تنها به خاطر انتخابی که میکنیم بلکه به خاطر اجبار جغرافیایی و اهمیت منطقهای و بینالمللی که داریم باید هر چه زودتر در مدارهای بینالمللی قرار بگیریم. برای اینکه بینالمللی شویم لازم است در ابتدا جهان را بشناسیم و اتفاقا شناخت جهان در کشور بسیار ضعیف است. باید بدانید که چین امروز یکی از قطب مهم سیاسی و اقتصادی و مالی جهان است در حالی که ما در ایران حتی یک مرکز چینشناسی هم نداریم، بحث من هم از همین جا آغاز میشود. به نظر من ۹۵درصد تمام کشورهای جهان به یک اصول مشترک و اهداف مشترک رسیدهاند و اکنون این مواضع مشترک مورد اجماع جهانی است و اگر هنوز به ایران نرسیده است به دلیل فقدان شناخت ما از تحولات بینالمللی است.
چگونه کشورها به توسعه میرسند؟
باید بدانیم مهمترین هدف افزایش ثروت ملی است؛ دوم همسایگی به هم تنیده دولتها، بنگاهها و دانشگاههاست؛ سوم همگرایی منطقهای-اقتصادی به اندازهای که جایگزین جهانی شدن و جهانگرایی شده است؛ مساله چهارم حل و فصل سریع اختلافات غیراقتصادی میان یک کشور و همسایگان آن کشور است، مساله بعدی ثبات سیاسی و رضایتمندی عامه مردم است؛ این ثبات سیاسی و رضایتمندی مردم نتیجه چه مسالهای است؟ حداقل نرخ رشد اقتصادی در یک کشور باید ۳درصد باشد، در عین حال مهمترین گروه اجتماعی که دولتها میتوانند به آن تکیه کنند طبقه متوسط است که توزیع ثروت، ثبات سیاسی و آینده یک کشور برای آنها اهمیت دارد. مساله بعدی برنامهریزی برای حفظ محیطزیست است. برای اینکه این نکات را معرفی کنم لازم است اطلاعاتی را راجع به برخی مناطق جهان عرضه کنم. نمونه این مناطق کشورهای آسهآن (۱۰کشور آسیای جنوب شرقی) است. سال گذشته کشور اندونزی ۲۰۴میلیارد دلار صادرات داشته است. این کشورها ۲/۲تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی دارند و مجموعه فعالیتهایشان (GDP) همردیف برزیل است و از روسیه بیشتر. برنامهریزی گستردهای برای همگرایی در یک دهه آینده دارند و طبق برنامهریزی قرار است ۵۴۰هزار مایل جاده و ۱۱هزار و ۷۰مایل میان آنها مسیر برقرار شود تا اینکه اینها را به یکدیگر قفل کند. کشور دیگری که مثال میزنم کره جنوبی است؛ سرانه درآمد در کره حدود ۲۳هزار دلار است. نرخ رشد اقتصادی این کشور در نیم قرن اخیر حداقل ۷درصد است و ارزش صادرات و واردات این کشور حداقل ۲/۱تریلیون دلار است. کشور سومی که لازم میدانم به عنوان الگو معرفی کنم در سال ۲۰۱۲ حدود ۶۳میلیون توریست داشته است. نرخ رشد اقتصادی ترکیه در یک دهه گذشته حداقل ۸درصد بوده و طی ۱۰سال گذشته ۱۰هزار کیلومتر اتوبان در ترکیه ساخته شده است. درآمد سرانه در این کشور حدود ۱۰هزار و ۵۰۰دلار است و این کشور در سال گذشته ۶۷ میلیارد دلار صادرات محصولات کشاورزی داشته. مثال چهارم کشور لهستان است، قرار است در این کشور ۱۰۶میلیارد دلار طی ۵ سال آینده از طرف کشورهای اتحادیه اروپا سرمایهگذاری صورت گیرد. اتحادیه اروپا در ۱۰سال گذشته ۴۰میلیارد دلار برای ساختار عمرانی لهستان سرمایهگذاری کرده است. حداقل رشد اقتصادی این کشور اروپایی حدود ۴درصد است و ۴۶درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور صادر میشود. برای جهانی شدن اهمیت کار اقتصادی چندجانبه و منطقهای بسیار مهم است و باید دانست که بیرون آمدن از الگوهای صرفا داخلی مزایای بسیار زیادی دارد. آمارهای منطقه نفتا در شمال آمریکا (آمریکا، کانادا و مکزیک) به ما نشان میدهد که تجارت میان این کشورها در سال۱۹۹۳، ۲۹۰میلیارد دلار بوده است و همان آمارها نشان میدهد که تجارت منطقهای میان این کشورها در سال ۲۰۱۲ به حدود ۱/۱تریلیون دلاررسیده است. این مساله یک دلیل بیشتر ندارد و آن قفل شدن این کشورها به لحاظ مبادلات اقتصادی و تجاری است که موجب یادگیری متقابل این کشورها شده است. کشور دیگری که میخواهم به عنوان الگو مثال بزنم مکزیک است؛ متاسفانه ما در ایران آشنایی بسیار کمی با این کشور داریم ولی باید بدانیم که مکزیک با ۴۰ کشور جهان قرارداد تجارت آزاد منعقد کرده و بخش خصوصی این کشور به واسطه همین تدبیر با مفهوم رقابت، کیفیت و سرمایهگذاری آشنایی بسیار نزدیکی دارد. ۲۰ سال گذشته ۷۵درصد صادرات مکزیک را نفت تشکیل میداد امروز ۷۵درصد صادرات مکزیک کالاست و درآمد سرانه این کشور در سال۱۹۹۴، حدود ۴۵۰۰ دلار بوده که اکنون به ۹هزار و ۷۰دلار رسیده است. دنیای امروز بهشدت در حال پیشرفت است و این جهان نیازهای بسیار زیادی دارد. در ۲۰سال آینده باید ۳۵هزار هواپیمای ایرباس و بوئینگ ساخته شود. این به دلیل تقاضای بازار این کشورها برای دریافت این کالاست. رقمی که قرار است برای تولید این کالا پرداخت شود حدود ۸/۴ تریلیون دلار است و باید دانست که ۳۵درصد تقاضای این هواپیماها در آسیاست و این را هم باید دانست که در بازار جهانی حدود ۳۵ کشور برای تولید این هواپیماها مشارکت میکنند. موضوع مهمی که برای من به عنوان یک دانشجو دارای اهمیت زیادی است این است متونی که من برای علوم سیاسی و مسائل دیگر در کشور استفاده میکنم به ۵۵ سال گذشته برمیگردد. در کشور ما هنوز صحبت از غرب است این در حالی است که غربی در کار نیست؛ غرب به لحاظ اقتصادی به سمت یک اقلیت در جهان حرکت میکند. ما شناخت درستی از غرب نداریم. این در حالی است که درک ما از جهان فعلی به دوران جنگ سرد بازمیگردد و این به خاطر عدم شناخت دستگاههای اجرایی، عموم جامعه و به ویژه رسانههاست. رسانههای ما درک درستی از جهان فعلی به مخاطبان خود ارائه نمیدهند. آینده آموزش در جهان در حال متحول شدن است. جهان از تخته سیاه به سمت کامپیوترهای شخصی حرکت میکند. روش نمره دادن در این شیوه آموزش این است که استاد ۱۰۰ امتحان اول را بررسی میکند و از این ۱۰۰ امتحان یک شیوه کامپیوتری بیرون میآید و هزاران امتحان به همین شیوه و الگو تدوین میشود. بنابراین دنیا به سرعت در حال تحول است. به عنوان نمونه میتوان ادعا کرد که امروز شاهد کاهش طبقه متوسط در اروپا و آمریکای شمالی هستیم افزایش آن در آسیا و آمریکای لاتین. توجه کنید که اگر ما یک استراتژی ملی داشته باشیم و به اقتصاد ایران طی یک دهه دیگر توجه کنیم لازم است به منطقه آسیای شرقی و آمریکای لاتین توجه جدی داشته باشیم. در شرق آسیا نرخ رشد اقتصادی چین ۳۵سال نسبت به کل جهان نسبت ۹/۹بوده است. این در حالی است که امروز این نرخ رشد به ۳/۳۳درصد رسیده. افزایش طبقه متوسط بطور طبیعی موجب افزایش مصرفگرایی میشود بنابراین لازم است که اقتصاد ایران در یک برنامهریزی بلندمدت بازارهای آسیا را هدف قرار دهد. همچنین به واسطه بینالمللی شدن، منطقه آسیای مرکزی و قفقاز بهشدت در حال رشد است.
جهش آسیای مرکزی و قفقاز
من اخیرا در داووس دیدم که کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز بطور فعال در این اجلاس جهانی حضور داشتند و قراردادهای قابل توجهی را با شرکتهای مهم دنیا منعقد کردند. با توجه به افزایش جمعیت و تقاضا برای دریافت غذا، مساله امنیت غذایی برای کشورها افزایش یافته و تلاش برای افزایش سطح کارآمدی در جامعه گسترش پیدا کرده است و به تبع آن رقابت در سطح جهانی برای فروش مواد غذایی بهشدت افزایش پیدا کرده است. امروز در ایران لازم است که اساتید، دانشجویان و سیاستمداران در مهارتهای خود بازبینی کنند و دانش تخصصی خود را بهروز نمایند. امروزه تمام کشورها در آسیا سعی میکنند راه توسعه را بپیمایند؛ راه توسعه کشورها از کارآمد شدن بروکراسی، ترویج قوه قضاییه مستقل و شفافیت گسترده در مقررات اقتصادی میگذرد. اکنون کشورهای عضو BRICS برای حفظ و رشد اقتصادی خود و حرکت به سوی توسعهیافتگی این راهکارها را در پیش گرفتهاند. در ادامه باید به روند روبهرشد جهانی شدن در این دسته از کشورها اشاره کنم. نمونه بارز حرکت به سمت جهانی شدن شرکتهای چندملیتی در دنیا هستند. در سال ۲۰۰۳کشورهایی که در حال توسعه بودند تنها ۱۹شرکت چندملیتی داشتند؛ امروز یعنی در سال ۲۰۱۲، این کشورها ۱۲۷شرکت چندملیتی دارند یعنی ۶۰ تا ۷۰ درصد رشد داشتهاند. در سال ۲۰۰۳ کشورهای توسعه یافته سنتی جهان ۴۷۱شرکت چندملیتی داشتهاند اما امروز این آمار به ۳۷۳ رسیده است یعنی کاهش ۲۲درصدی؛ باید دانست که سال ۲۰۲۰ حدود ۵۰درصد از رشد جهانی از آن BRICS است. البته کشور ما هم دچار تحولاتی شده ولی باید به روند حرکت در جامعه ایرانی خصوصا در میان نسل جوان اشاره کنم. فضای مجازی جامعه ایرانی را به سمت انسانهای معقول و منطقی حرکت میدهد و چیزی که آنها را از حسی بودن و مزاجی بودن دور میکند اتصال ذهن و مغز آنها به دنیای مجازی است که باعث پیشرفت مغز انسان شده است. در داووس فقط ۹میزگرد راجع به مغز جدید انسان برگزار شد. بنابراین با توجه به وضعیت موجود جهان نیاز است که جامعه ایرانی هم دچار تحول شود. باید اذعان کرد که ما بهطور مشخص از جهان فناوری، توسعه و پیشرفت بیاطلاع هستیم. ما ایرانیها نسبت به جهان پیرامون شناخت کافی نداریم. ما نسبت به تحولات جهان پیرامون بیشتر ذهنیت داریم.
کسانی که بولتن میخوانند
کسانی که فقط بولتن میخوانند فقط از جهان پیرامون یکسری تصورات دارند بنابراین این رویکرد موجب میشود که آنها اطلاعات دقیقی از جهان نداشته باشند. همین امر موجب میشود که بر اساس ذهنیت و تصورات خود درباره تحولات جهان امروز پیشداوری کنند. آن چه ما ایرانیها در شرایط فعلی بدان واقف هستیم INTUITION است. به نظر من INTUITION در فارسی معنی خاصی ندارد. جامعه ما امروز بر اساس INTUITION مدیریت میشود؛ مرتب در رسانهها گفته میشود که جهان در حال فروپاشی است در حالی که اطلاعاتی که من در این مقاله ارائه کردم نشان میدهد اطلاعاتی که درباره فروپاشی جهان یا دیگر کشورها در رسانهها ارائه میشود بیشتر همان ذهنیت ماست. معتقدم جهان در حال انتقال بزرگ است نه فروپاشی؛ بنابراین ما باید به جهان امروز نگاه واقعبینانه داشته باشیم تا توسعه پیدا کنیم.
پیشنیازهای توسعه ایران امروز
پیشنیازهای توسعه برای ایران امروز عبارتند از: ۱- شناخت عینی و واقعی از جهان، ۲- شناخت عینی و واقعی از جامعه و منابع ایران، ۳-قوه مقننه و قضاییه موثرتر، ۴- افزایش امکانات مالی و سرمایهگذاری و ۵- استفاده از سیاستگذاری بهروز و تعامل با جهان. در نهایت باید به نکتهای اشاره کنم. این مانع جدی عربستان است؛ به عنوان کسی که تحولات دنیا را به صورت روزانه دنبال میکنم غرب را در مقابل ایران نمیبینم. بلکه انرژی تقابل با ایران در منطقه خاورمیانه متمرکز شده است. بنابراین لازم است برای مقابله با فعالیتهای این کشور یک راهکار موثر طراحی شود تا این انرژی منفی مهار شود. در نهایت تاکید میکنم که لازم است تفاوتهای فکری و رویکردی در کشور پذیرفته شود و نیز لازم است نرخ رشد ۵درصدی در ایران محقق شود تا بسیاری از نارساییها
برطرف شود.
منبع: آرمان