چرا ناصر تقوایی در هنر این سامان مهم است . او که بسیاری از روزگار هنریاش را به سکوت گذرانده و آثار ساخته و پرداختهاش هم اندک است و پرونده قطوری ندارد . سالی یک فیلم نساخته ، هیاهو نکرده ، پس چرا او کماکان مهم است . پاسخ این پرسش بسیار ساده است ، او حتی اگر یک اثرش را ساخته بود ، باز هم کفایت میکرد تا در تاریخ هنر این مملکت بماند و در زمانغربالی که فقط دانه درشتها را نگه میدارد ، نگه داشته شود. چرا که او مصداق کامل مؤلف است هر اثرش جریانی را میسازد . اگر چه همان اثر کماکان یگانه ( یونیک ) میماند . ناخدا خورشید تکرار نشد ، اما سینمایش پیگیری شد . دایی جان ناپلئون تکرار نشد ، اما آن نوع ساخت سریال را کسانی دنبال کردند . بادجن تکرار نشد ، اما آن نگاه به سندهای زیست ایرانی در مستندها تکرار شد . تفسیر کاری که تقوایی در سه مستند بادجن ، مشهداردهال و اربعین کرد می تواند بسیار نکته آموزشی برای ما داشته باشد ، اما از آن مهمتر ، تقوایی در زمانی آخرین تکرارهای اصیل این وقایع زیستی را ثبت میکند ،که در زمانها دیگر ثبت شان از اصالت خالی است . درزمانی به ثبت این نوع نگاه به جهان میپردازد که یا در آستانه نابودی است یا تبدیل شدن به سرگرمی یا رفتار باسمه ای است . اگر بادجن را ندیدهاید پیشنهاد میکنم که حتماً آن را نگاه کنید . صدای طلایی احمد شاملو وقتی متن مکتوب ناصر تقوایی را میخواند ، شگفت انگیزه است مخصوصاً زمانی که
میگوید : « موریانه تشنه مرگ شد که نقش چوب دوام آورد . »
حسین قره