پلتفرم

فیلتر و بومی‌سازی راهکار مدیران در میانه‌ی بحران‌ها/ پلتفرم‌ها شاید با دستور ساخته شوند؛ اما با اعتماد عمومی باقی می‌مانند

پلتفرم و پلتفرم‌ها امروز به یک مسئله تبدیل شده است. نظارت، کنترل و تبدیل کردنشان به عصای دست و مشخص کردن اینکه کجا بایستند و حامی و طرفدار چه کسی و کجا باشند، مسئله شده است. در میانه‌ی هفته گذشته یک‌بار دیگر بستر اینترنت و وجود پلتفرم‌های مختلف روی این بستر به میان خبرها آمد و بحث کنترل، هدایت و در اختیار بودنشان، دوباره مطرح شد.

حسین قره: اگر بخواهیم نگاهی به حوادث اخیر کشور در میدان و بازتاب آن در شبکه‌های اجتماعی و واکنش مقامات به بازتاب‌ها را تحلیل کنیم، یک نگاه کلان قابل‌مشاهده است، اولین دستور کار حذف و فیلتر پلتفرم‌ها بود. کنترل بازتاب‌ها، دغدغه اصلی است و این‌سو و آن‌سو، گفته‌ها نشان می‌دهد که عده‌ای از مدیران معتقدند کشور باید هزینه‌های کلان می‌داد اما بستر اینترنت و پلتفرم‌های روی آن محدود می‌ماند. بسط آن فضا و ندادن آن هزینه‌ها عامل فاجعه امروز است.

در میان خبرها حتی این گزاره‌ها هم دیده شد که: «اگر در دو سال گذشته هزینه تلفات کرونا را پذیرفته بودیم و کلاس‌های دانشگاه و مدارس تعطیل نمی‌شدند و فضای مجازی دست جوانان داده نمی‌شد، امروز با این وضعیت مواجه نبودیم و…»

قطعاً این نظر را نمی‌توان به دیدگاه یک نفر محدود کرد بلکه این یک نگاه کلان است. چراکه هیچ مقام دیگری نسبت به غلط بودن فرضیه «مجتبی فدا» واکنش نشان نداد و نتیجه اینکه بسیاری این سخن را تأیید کرده یا نظر مخالفی با آن نداشتند.

وزیر کشور احمد وحیدی نیز در حاشیه نشست علمی ـ تخصصی مدیران ارشد ستادی و استانی سازمان بهزیستی کشور جملاتی با همین بن و اساس گفته بود که: «… وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم بخش قابل‌توجهی از آن (حوادث اخیر کشور) ناشی از جریان فضای مجازی بدون مدیریت و نظارت است که مخرب ذهن و روح جوان ما است که مهندسی ذهن می‌کند و جنگ شناختی راه می‌اندازد و اصل آن تصرف ذهن و روح است. آن‌ها تصرف ذهن و روح را بر تصرف زمین مقدم می‌دارند.»

نکته‌ای که درباره این دست از اظهار نظرات می‌توان گفت، آن است که آنچه در گذشته اتفاق افتاده است را نمی‌توان تغییر داد. نظراتی ازاین‌دست نشان می‌دهد در ساختار، برنامه‌ای کلان و نگاهی درازمدت نبوده و عموماً برنامه‌ها مقطعی، واکنشی و اسیر شرایط است؛ و از طرفی نشان می‌دهد حمله به گذشته راحت‌ترین راهکار برای مشکل امروز است. ازآنجایی‌که هیچ‌کس در گذشته هیچ‌چیزی را گردن نگرفته و مسئولیتش را نمی‌پذیرد و هزاران دلیل ریزودرشت برای چرا و چگونگی وجود دارد، این مجوز را به مدیران امروز می‌دهد که از بهترین راهکاری که در اختیار دارند یعنی سد و فیلتر استفاده کنند و آن را جدی پی بگیرند.

بومی‌سازی، راهکار بی‌حاصل در میانه‌ی بحران بزرگ

قطعاً اگر مسیرها تکرار شده را نگاه کنید همیشه بعد از بحران‌های ازاین‌دست یک راهکار از زمین فیلترها و سدها بیرون می‌زند، و آن بومی‌سازی است. تئوریسین‌هایی که تا دیروز هیچ راهکاری نداشتند به‌سرعت دست‌به‌کار پروپوزال‌های رنگی بومی‌سازی شده آن‌ها را رو کرده به مقامات پیشنهاد می‌دهند. همیشه در تنگنا و برای خلاصی از بن‌بست و بحران یک راه‌حل -حتی غیرواقعی- بهتر از نداشتن راه‌حل است.

به نظر می‌رسد بومی سازان در این چهار دهه دیگر حرفه‌ای شده‌اند، بومی‌سازی با چند شاخص بومی‌سازی ایرانی، بومی‌سازی اسلامی و بومی‌سازی اسلامی – ایرانی. بومی‌سازی که آفت‌های فرهنگ غربی را ندارد و نیاز نیست به آن فرهنگ منحط وابسته باشد و می‌توان بر اساس توان داخلی و با نگاه به چند نمونه مشابه در چند کشور که در فلان برنامه بومی‌سازی کرده‌اند، اشاره کرد و کار را تا گرفتن بودجه و فروختن چند جزو به مدیران جلو برد و تا بحران بعدی روی همین بحران، پژوهش کرد و برنامه نوشت، و خب همه می‌دانند که این اقدامات زمان می‌برد.

در روزهای گذشته راه‌حل بومی ارائه‌شده بسط و ساخت پلتفرم‌های بومی است، آنجایی که مدیران تعیین‌کننده حرف‌ها و عکس‌ها و… باشند، شاهد مثال اینکه می‌شود می‌گویند پلتفرم بومی موفق می شود ساخت چرا که هم تولید و توانمندی تولید نمونه‌های موفق نظامی کشور از جمله موشک و پهباد و سایر تجهیزات نظامی را داریم. کشوری که توانمندی ساخت تجهیزات نظامی پیچیده را دارد آیا نمی‌تواند در ساخت پلتفرم موفق باشد؟

پلتفرم‌ها شاید با دستور ساخته شوند؛ اما با اعتماد عمومی باقی می‌مانند

سخت‌افزار جایگزین نرم‌افزار و برعکس

دقیقاً در این نقطه است که فرهنگ و مفاهیم فرهنگی ظهور و بروز پیدا می‌کند. آیا پلتفرم فقط یک مفهوم سخت‌افزاری است. آیا می‌شود همچون قواعد ساخت یک قطعه نظامی با تعدادی متخصص و یک سایت که تجهیزات سخت‌افزار و آزمایشگاهی را در اختیار متخصصین قرار می‌دهد، می‌توان به یک پلتفرم رسید.

پلتفرم در مفهوم، سکو و بستری است که می‌توان روی آن نرم‌افزارهای دیگر را ایجاد کرد. یک بستر هم‌افزایی، فقط یک زیرساخت سخت‌افزاری نیست، بلکه جایی است برای رفت‌وآمد یک و چند سویه. در یک پلتفرم فارغ از قدرت سخت‌افزاری، آنچه پلتفرم را می‌سازد جای تأمل و تعامل مخاطب با دیگران و پلتفرم است؛ یعنی جایی که فرد انسانی به‌عنوان یک واحد شناخته شده و به او یک سکو برای عمل، کنش و واکنش داده می‌شود. بگذارید مثالی بزنیم، شما در پلتفرم‌های گفتگو محور تمام شاخص‌های اخلاقی و امنیتی که مخاطب باید اجرا کند را در سخت افزار  تعریف می‌کنید، اما بعد از آن که پلتفرم به اشتراک گذاشته می‌شود؛  از آن لحظه ارائه، دیگر مخاطبان هستند که سرنوشت آن پلتفرم را در اختیار می‌گیرند.

ساده‌انگار نگاه نمی‌کنم و نمی‌گویم که اهداف، تبلیغات و… در بالا آمدن یک پلتفرم تأثیرگذار نیست، اما این جمعیت یا مشترکان (از عادی‌ترین مردمان تا نخبگان سیاسی، فرهنگی اجتماعی، نهادها و…) هستند که یک پلتفرم را ارزشمند کرده یا آن را رها می‌کنند. اگرچه گاهی شرایطی همچون زمان و روزآمدی و… در افول و شکوفایی یک پلتفرم تأثیرگذار است اما اصل بر بسترسازی برای حضور همه طیف، گروه، جریانات سیاسی و نژادی و…است.

به‌عبارتی‌دیگر در پلتفرم‌ها نمی‌شود امری را همچون روش‌های دیگر دیکته کرد، بلکه باید آن امر را ساخت و پرورش داد، حتی شما به‌عنوان سازنده و مالک نمی‌توانید، جایی برای مداخله یا تغییر محتوا را ندارید یا حداقل در شکل قانونی و آنچه برآمده از خواسته مردم یا مخاطبان آن پلتفرم است، ندارید. شاید بشود گفت پلتفرم‌ها در شکل کلان چیزی شبیه بازار است، شما یک جز از کل هستید و نمی‌توانید همه آنچه بازار است، باشید. از آن مهم‌تر آن‌که در یک بازار آزاد شما نمی‌توانید با تولید کم‌دقت و بی‌کیفیت تعیین‌کننده بالاترین قیمت باشید و همچنان در عرصه باقی بمانید، شما یکجایی باید بر اساس نیاز مصرف‌کننده، به توازن در تولید برسید تا در عرصه باقی بمانید.

اعتماد عمومی بالاتر از خواسته سازندگان

در جهان امروز حتی اگر شما باطن پلتفرم‌ها را آلوده و ظاهر آن را فریبکار و هرچه ازاین‌دست بدانید، درنهایت این مردم و تکثر اندیشه آنان است که حدودوثغور، محبوبیت و مقبولیت و… یک پلتفرم را مشخص می‌کند، نه اراده‌ی سازندگانش. سازندگان پلتفرم‌ها می‌توانند با جمع‌آوری داده‌ها از مخاطبان به هر نوع تحلیلی برسند، اما نمی‌توانند، داده‌ها را هم از خود بسازند.

جهان از حالت تخت و یک‌سو خارج‌شده است. شاید عده‌ای این‌که این امر در جهان واقع شده است را از بنیاد غلطی بدانند، تحقیق‌ها و نظرات متفاوتی در این خصوص وجود دارد و بخشی از این نظرات در شکل‌های مختلف از پژوهش تا نظریه‌پردازی ارائه‌شده است؛ اما آنچه اتفاق افتاده، این است جهان در بعضی از سطوح به چندجانبه گرایی رسیده و از تک‌قطبی مطلق خارج‌شده و همه در معادلات نقش داشته و سهیم هستند.

در این بازار مخاطب محور (هیچ پلتفرمی بدون نگاه به سودآوری و محاسبات پیچیده آن نیست) تنش‌ها بسیاری وجود دارد، از حق مالکیت تا تنش بین شرکت‌ها و گاه دولت‌ها، از دعوای ترامپ با تیک‌تاک چینی تا رقابت سامسونگ کره‌ای با اپل آمریکایی و… نمونه‌های بسیاری دیگری از دعوای اتحادیه اروپا بر سر قوانین پلتفرم‌های آمریکایی و مسئله حقوق شهروندی و کودک و… اما کماکان یک اصل مهم است، شما می‌توانید مشخص کنید چه عکسی کجا کار شود، اما نمی‌توانید دستور دهید که همه آن را دوست داشته باشند و یا همه آن را بپذیرند، (حتی اگر حق با شما باشد) چون شما سازنده پلتفرم یا ذی‌نفوذ در آن هستید، این مهم نیاز به اعتماد عمومی و همراهی همگانی مخاطبانتان دارد.

باورپذیر بودن یک اصل در پلتفرم است، چه همچون سیستم‌عامل اندروید یک بستر در شبکه ایجاد کنید، چه سریال بسازید، چه مسافران را جابجا کنید، چه امکان بدهید مردم با هم گفتگو کنند، عکس و فیلم به اشتراک بگذارند، چه بازی‌های جهانی برگزار کنید (بعضی جام جهانی فوتبال و… را هم به دلیل حضور رسانه و مردم یک پلتفرم می‌دانند) و… شما باید قواعد اصلی را بپذیرید، مخاطبان و مردم معادلات را تغییر می‌دهند، ماهیت این امر بر مبنای کار جمعی و حقوق فردی است.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *